دوست گرامی. راه عاشق شدن نسبت به خود، خودشناسی و انسان شناسی است. انسان هر مقدار قدر و قیمت و استعداد بی نهایت خود را بشناسد و اینکه می تواند به چه مقامات بلندی هم در دنیا و هم به لحاظ معنوی برسد، عاشق استعداد و کمالات خود می شود و سعی در شکوفا سازی خود می کند.
انسان اشرف مخلوقات الهی و خلیفه خدا در روی زمین است و می تواند به مقام امامت و ولایت برسد و کارهای خارق العاده انجام دهد و از گذشته و آینده خبر دهد و از نظر صفات و کمالات شبیه خدا شود و به خدا نزدیک گردد. این خصوصیت فقط در انسان است و حتی ملائکه هم چنین استعداد و امکانی را ندارند.
مطالب فراوانی درباره ارزش انسان در آموزه های دینی وجود دارد و در کتب انسان شناسی مطرح شده است که ما به یک مورد اشاره می کنیم.
توانمندیهای انسان:
در بینش قرآنی، برای انسان توانمندیها و ویژگیهای روانی ذیل مطرح شده است:
1. توانایی شناخت خویشتن:
قرآن با اشاره به این توانمندی میفرماید: الْإِنْسانُ عَلی نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ؛ انسان بر خودش بصیر و آگاه است. بصیرت در اصطلاح قرآن به مفهوم بینش صحیح است. آیه در مقام این است که آدمیاستعداد و توانمندیای دارد که میتواند به صورت مستقیم یا با راهنمایی پیامبران الاهی شناخت جامعی از خویشتن داشته باشد. از این روی، در تفسیر آیه گفته شده است بصیرت بینش صحیح درونی و ادراک قلبی است و آیه حاکی از آن است که انسان دارای بصیرت و شناخت جامعی نسبت به خودش میباشد.
2. توان شناسایی فضیلت و رذیلت:
قرآن تصریح دارد که توانمندی درک خوبیها و بدیها (بدیهیات اخلاقی) به آدمیداده شده است: فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها؛ خدای متعال فجور و تقوا را به انسان تفهیم کرده است، بنابراین خدای متعال انسان را طوری آفریده که ذاتاً خوب و بد و صلاح و فساد را میفهمد.
3. قدرت یادگیری نا محدود:
انسان می تواند چیزی را که نمی داند یاد بگیرد و جهل خود را کم کند و دامنة علم او هم محدود نیست؛ بلکه مرتب می تواند از جهالت و نادانی های خود بکاهد و به حل مسائلی که پیشرو دارد، بپردازد و به رشد و کمال علمیبالاتری برسد. قرآن در اینباره میگوید: عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ؛ خدا زمینة آموختن آنچه را که انسان نمیداند فراهم کرده است. بعضی از مفسران تصریح کردهاند که مراد از تعلیم خدا، آمادهسازی نفس آدمیبرای آموختن و درک معانی است.
4. توانمندی تبیین:
خداوند زمینههای جسمیو روانی توانمندی و مهارت بیان را فراهم ساخته است و او را از توانمندی تبیین پدیدههای مورد مشاهده و آنچه میاندیشد و احساس میکند، برخوردار کرده است. قرآن میفرماید: عَلَّمَهُ الْبَیَانَ؛ خداوند به انسان بیان را آموزش داد. در تفسیر این توانمندی گفتهاند: منظور کشف است و اعم از سخن گفتن است. بنابراین، علاوه بر سخن گفتن، توانمندیهای خواندن، نوشتن، فهمیدن و فهماندن را نیز دربرمیگیرد؛ بهگونهای که آنچه را میگوید و آنچه برای او گفته میشود، بتواند بشناسد و برای دیگران تبیین کند.
5. توانایی اندیشیدن:
از جمله توانمندیهای روانی انسان توانایی اندیشیدن و خردمندی است. انسان بهگونهای آفریده شده است که میتواند بیندیشد. قرآن انسان را خردمند و متفکر معرفی کرده است و دامنة تفکر او را تمام جهان آفرینش و از جمله خودش دانسته است و دربارة کسانی که این توانمندی را بارور ساختهاند (اولیالالباب) میفرماید: الَّذینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ؛ آنان در خلقت آسمانها و زمین میاندیشند. یا به منظور شکوفایی این توانمندی و کشف هدفمندی نظام آفرینش و آگاهی از تدبیر خداوند در خلقت، آدمیان را به تفکر درونی خویش دربارة آسمانها و زمین و همة آنچه وجود دارد، دعوت کرده است: أَوَلَمْ یَتَفَکَّرُوا فِی أَنفُسِهِمْ مَا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُّسَمًّى وَإِنَّ کَثِیرًا مِّنَ النَّاسِ بِلِقَاء رَبِّهِمْ لَکَافِرُونَ؛ آیا در درون خود نمیاندیشید که خدا آسمانها و زمین و آنچه را بین آنها است، بدون هدف نیافریده است.
6. برخورداری از کرامت:
در قرآن دو نوع کرامت برای آدمیمعرفی شده است:
الف) کرامت تکوینی که بیانگر برتری تکوینی او نسبت به مخلوقات دیگر است. وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِیلاً؛ و حقّا که ما فرزندان آدم را ( به وراثت از پدر به وسیله نعمت های مادّی و معنوی ) کرامت و شرافت بخشیدیم و آنها را در خشکی و دریا ( بر مرکب های مناسب هر یک ) سوار کردیم و آنها را از انواع پاکیزه ها ( چیزهایی که ملایم طبع آنها است ) روزی کردیم، و آنها را بر بسیاری از آفریده های خود ( از جانداران و اجنّه و اغلب فرشته ها ) برتری کامل دادیم.
محور این نوع کرامت از منظر قرآن، توانمندی تصرف در هستی است. توانمندی تصرف در زمین (خشکی و دریا)، آسمانها و بهرهبرداری از آنها موارد ذکرشده در آیة مزبور و آیات دیگر است. هُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِیًّا وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْیَةً تَلْبَسُونَها...؛ او است همان که دریا را رام کرد تا از آن گوشت تر و تازه بخورید و از آن زینت هایی که می پوشید (مانند لؤلؤ و مرجان) استخراج نمایید، و کشتی ها را در آن می بینی که شکافنده اند (سینه آب را، برای برآوردن نیازهای مختلف شما) و برای آنکه (به تجارت و غیره) از فضل خدا جستجو کنید و باشد که شکرگزارید. َ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ؛ آیا ندیدی که خداوند آنچه در (روی) زمین است رام شما نموده؛ وَ الْأَرْضَ وَضَعَها لِلْأَنامِ ؛ و این زمین را برای همه خلق ( از انس و جن و هر جنبنده ای که در آن است ) بیافرید. براساس این آیات، آنچه در آسمان ها و زمین است، مانند خورشید، ستارگان، معادن، دریاها، گیاهان و حیوانات، همه تحت تصرف آدمیو در خدمت انسان گماشته شده است.
ب) کرامت ارزشی که با سیر صعودی در معرفت، ارتقای ایمان، تزکیه، عمل صالح و تقوا متصف به درجاتی از قرب وجودی و صفات کمالی پروردگار میشود و به سعادت و خوشبختی جاوید میرسد. إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ؛ بدرستی که ارزشمند ترین شما با تقوی ترین شما است. و آیاتی که در آنها از مقربان، اصحاب یمین، اهل بهشت در مراتب گوناگون آن و انسانهای کامل سخن گفته شده است نیز همه از این توانمندی حکایت دارند؛ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ؛ سبقت گیرندگان، آنان مقربان درگاهند. و أَصْحابُ الْیَمِینِ ما أَصْحابُ الْیَمِینِ؛ امّا اصحاب دست راست ، همان نیکبختان ، کیانند اصحاب دست راست ؟ !
7. جاودانه ماندن:
انسان توانمندی جاودانه ماندن را دارد. این توانمندی در میل فطری او به حیات جاودان متبلوراست و میخواهد زندگیاش هیچ پایانی نداشته باشد. قرآن ضمن توجه به تحقق حتمیاین میل، تصریح دارد که انسان زندگی اخروی جاودانه خواهد داشت. آیات مربوط به خلود آدمیدر بهشت و تنعم جاودانه بهشتیان و آیات خلود جهنمیان، بیانگر زندگی جاودانة آدمیاست؛ فِیها ما تَشْتَهِیهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْیُنُ وَ أَنْتُمْ فِیها خالِدُونَ؛ در آن جا هر چه دل ها بدان رغبت کند و چشم ها از دیدنش لذّت برد وجود خواهد داشت و شما در آن جاودان خواهید بود. فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِیها أَبَداً؛ هر کس از خدا و رسول او فرمان نبرد، قطعاً آتش دوزخ براى اوست و براى همیشه در آن ماندگار خواهد بود.
8. قدرت انتخاب:
از دیدگاه قرآن، انسان موجودی مختار و دارای اراده است و میتواند آزادانه انتخاب کند. توجه به این توانمندی موجب میشود فرد با تمام وجودش احساس کند در انتخاب مسیرها، انجام افعال و تحقق سرنوشت خویش، آزاد است و میتواند بر اساس خواستهها و تصمیمات خود اقدام کند. از اینروی، افراد با هم تفاوتهای اساسی دارند؛ برخی شاکر و برخی کفور میباشند؛ برخی دنیا را انتخاب میکنند و برخی آخرت را برمیگزینند. این ویژگی در آدمیزمینة تکلیف و هدایت را فراهم کرده است.
خداوند میفرماید: إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً؛ ما راه را نشان دادیم، این انسان است که انتخاب میکند هدایت را و خدا را شکرگذار است و یا آنکه انتخاب نمیکند و خدا را ناسپاس است. همچنین میفرماید: وَمَنْ یُرِدْ ثَوَابَ الدُّنْیَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَنْ یُرِدْ ثَوَابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْهَا؛ شما آدمیان، با ارادة خود، برخی ثواب دنیا را و برخی ثواب آخرت را انتخاب میکنید.
9. ارتباط با خدا:
آدمی به طور فطری خداشناس است و گرایش به پروردگارش دارد. قرآن میفرماید: فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها؛ توجهات را به دین(خدا) پیوسته کن؛ در حالی که بدان مایلی، پیروی کن از فطرت خدایی که بشر را بر آن آفریده است.
آدمیبه صور گوناگون میتواند با خدا ارتباط برقرار کند؛ مانند:
1. از طریق پیامبران و اولیای الهی؛ (ارتباط پیامی و شنیداری) همانطور که قرآن میفرماید: یا بَنی آدَمَ إِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکُمْ؛ ای فرزندان آدم! چون پیامبرانی از جنس شما بیایند و آیات مرا برای شما بیان کنند. اینکه خداوند از میان انسان ها پیامبرانی را انتخاب کرده است، نشاندهندة این است که انسان یک شرافت ذاتی دارد که در موجودات دیگر چنین شأنیتی وجود نداشته است.
2. از طریق دعا، مناجات و توکل بر قدرت، رحمت و لطف پروردگار. (ارتباط کلامیو قلبی). همانطور که خداوند فرموده است: مرا بخوانید تا اجابت کنم. ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ؛ مرا بخوانید تا اجابت کنم. وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ؛ و چون بندگان من مرا بخوانند پس من نزدیکم و دعای دعاکنندگان را اجابت می کنم پس از من طلب اجابت کنید و به من ایمان بیاورید شاید که راه رشد بپیمایید.
3. و همچنین از طریق عاطفی و دوست شدن با او و ارتباط قلبی وعاشقانه و ایجاد دلبستگی ایمن با خدا. مَن یَرتَدَّ مِنکُم عَن دینِهِ فَسَوفَ یَأتِی اللَّهُ بِقَومٍ یُحِبُّهُم وَیُحِبّونَهُ؛ هر کس از شما از دین خود برگردد (زیانی به خدا نمی زند) خداوند به زودی گروهی را خواهد آورد که آنها را دوست دارد و آنها نیز او را دوست دارند.
4. از طریق اتصاف به صفات خداوندی (ارتباط وجودی و کمالی) و حرکت در جهت کمال انسانی. اینگونه ارتباط در قرآن، به خلیفة خدا در روی زمین تعبیر شده است: پروردگار فرشتگان را فرمود: وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً؛ و یاد آر زمانی را که پروردگار تو به ملائکه فرمود: من در زمین خلیفه خواهم گماشت.
بزرگترین امتیاز انسان این است که این ظرفیت و توانمندی را دارد که میتواند جانشین و نمایندة خداوند در روی زمین شود. البته به فعلیت رساندن این توانمندی برای کسی است که تلاش فراوان کند تا قلههای بلند کمال را فتح کند و لیاقت نمایندگی بینهایت کمال خداوندی را پیدا کند.
5. از طریق انجام مناسک و عبادات و تقربجویی از طریق عبادات؛ مانند انجام مناسک حج، قربانی کردن و زمزمه کردن حوادث گذشته در اعمال حج؛ یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ؛ ای مردم ، پروردگارتان را که شما و کسانی را که پیش از شما بودند آفریده پرستش کنید ، شاید پروا پیشه کنید.
6. از طریق احسان و نیکی به مردم و مخلوقات خدا و هرگونه عمل صالح که موجب رضایت خداوند میشود؛ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَى خَائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِیلًا مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ؛ و همواره از کارهای خائنانه آنها جز شمار اندکی از آنان آگاه می شوی ، پس (فعلا تا آن گاه که مأمور به جهاد شوی) از آنان درگذر و روی گردان ، که خداوند نیکان و نیکوکاران را دوست دارد.
این طریق از دو جهت ارتباط فرد را با خدا برقرار میسازد. یکی از بعد عاطفی که خدا را دوست دارد و فرد هم از این دوستی، احساس رضایت میکند و دیگر از این جهت که با عملکرد نیکو متصف به کمال میشود. فرد بدین ترتیب متصف به کمال میشود و از طریق این اتصاف کمالی، به خدا نزدیک میشود و رابطة وجود کمالی با خدا پیدا میکند؛ إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ؛ بدرستی که رحمت الهی به نیکوکاران نزدیک است.
10. توانایی ارتباط با سایر انسانها:
هر فرد در ارتباط با انسانهای دیگر، به طور طبیعی تمایل دارد بر اساس مودت، نیکی، عدالت و تعاون عمل کند؛ تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوی وَ لا تَعاوَنُوا عَلَی الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ؛ و باید با یکدیگر در نیکوکاری و تقوا کمک کنید نه بر گناه و ستمکاری. هچنین باید نسبت به مؤمنان؛ افزون بر آن روابط، رابطة اخوت، همیاری و رحمت که رابطهای بسیار عمیقتر است، داشته باشند؛ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ؛ در حقیقت مؤمنان با هم برادرند پس میان برادرانتان را سازش دهید و از خدا پروا بدارید امید که مورد رحمت قرار گیرید.
انسان اشرف مخلوقات الهی و خلیفه خدا در روی زمین است و می تواند به مقام امامت و ولایت برسد و کارهای خارق العاده انجام دهد و از گذشته و آینده خبر دهد و از نظر صفات و کمالات شبیه خدا شود و به خدا نزدیک گردد. این خصوصیت فقط در انسان است و حتی ملائکه هم چنین استعداد و امکانی را ندارند.
مطالب فراوانی درباره ارزش انسان در آموزه های دینی وجود دارد و در کتب انسان شناسی مطرح شده است که ما به یک مورد اشاره می کنیم.
توانمندیهای انسان:
در بینش قرآنی، برای انسان توانمندیها و ویژگیهای روانی ذیل مطرح شده است:
1. توانایی شناخت خویشتن:
قرآن با اشاره به این توانمندی میفرماید: الْإِنْسانُ عَلی نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ؛ انسان بر خودش بصیر و آگاه است. بصیرت در اصطلاح قرآن به مفهوم بینش صحیح است. آیه در مقام این است که آدمیاستعداد و توانمندیای دارد که میتواند به صورت مستقیم یا با راهنمایی پیامبران الاهی شناخت جامعی از خویشتن داشته باشد. از این روی، در تفسیر آیه گفته شده است بصیرت بینش صحیح درونی و ادراک قلبی است و آیه حاکی از آن است که انسان دارای بصیرت و شناخت جامعی نسبت به خودش میباشد.
2. توان شناسایی فضیلت و رذیلت:
قرآن تصریح دارد که توانمندی درک خوبیها و بدیها (بدیهیات اخلاقی) به آدمیداده شده است: فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها؛ خدای متعال فجور و تقوا را به انسان تفهیم کرده است، بنابراین خدای متعال انسان را طوری آفریده که ذاتاً خوب و بد و صلاح و فساد را میفهمد.
3. قدرت یادگیری نا محدود:
انسان می تواند چیزی را که نمی داند یاد بگیرد و جهل خود را کم کند و دامنة علم او هم محدود نیست؛ بلکه مرتب می تواند از جهالت و نادانی های خود بکاهد و به حل مسائلی که پیشرو دارد، بپردازد و به رشد و کمال علمیبالاتری برسد. قرآن در اینباره میگوید: عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ؛ خدا زمینة آموختن آنچه را که انسان نمیداند فراهم کرده است. بعضی از مفسران تصریح کردهاند که مراد از تعلیم خدا، آمادهسازی نفس آدمیبرای آموختن و درک معانی است.
4. توانمندی تبیین:
خداوند زمینههای جسمیو روانی توانمندی و مهارت بیان را فراهم ساخته است و او را از توانمندی تبیین پدیدههای مورد مشاهده و آنچه میاندیشد و احساس میکند، برخوردار کرده است. قرآن میفرماید: عَلَّمَهُ الْبَیَانَ؛ خداوند به انسان بیان را آموزش داد. در تفسیر این توانمندی گفتهاند: منظور کشف است و اعم از سخن گفتن است. بنابراین، علاوه بر سخن گفتن، توانمندیهای خواندن، نوشتن، فهمیدن و فهماندن را نیز دربرمیگیرد؛ بهگونهای که آنچه را میگوید و آنچه برای او گفته میشود، بتواند بشناسد و برای دیگران تبیین کند.
5. توانایی اندیشیدن:
از جمله توانمندیهای روانی انسان توانایی اندیشیدن و خردمندی است. انسان بهگونهای آفریده شده است که میتواند بیندیشد. قرآن انسان را خردمند و متفکر معرفی کرده است و دامنة تفکر او را تمام جهان آفرینش و از جمله خودش دانسته است و دربارة کسانی که این توانمندی را بارور ساختهاند (اولیالالباب) میفرماید: الَّذینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ؛ آنان در خلقت آسمانها و زمین میاندیشند. یا به منظور شکوفایی این توانمندی و کشف هدفمندی نظام آفرینش و آگاهی از تدبیر خداوند در خلقت، آدمیان را به تفکر درونی خویش دربارة آسمانها و زمین و همة آنچه وجود دارد، دعوت کرده است: أَوَلَمْ یَتَفَکَّرُوا فِی أَنفُسِهِمْ مَا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُّسَمًّى وَإِنَّ کَثِیرًا مِّنَ النَّاسِ بِلِقَاء رَبِّهِمْ لَکَافِرُونَ؛ آیا در درون خود نمیاندیشید که خدا آسمانها و زمین و آنچه را بین آنها است، بدون هدف نیافریده است.
6. برخورداری از کرامت:
در قرآن دو نوع کرامت برای آدمیمعرفی شده است:
الف) کرامت تکوینی که بیانگر برتری تکوینی او نسبت به مخلوقات دیگر است. وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِیلاً؛ و حقّا که ما فرزندان آدم را ( به وراثت از پدر به وسیله نعمت های مادّی و معنوی ) کرامت و شرافت بخشیدیم و آنها را در خشکی و دریا ( بر مرکب های مناسب هر یک ) سوار کردیم و آنها را از انواع پاکیزه ها ( چیزهایی که ملایم طبع آنها است ) روزی کردیم، و آنها را بر بسیاری از آفریده های خود ( از جانداران و اجنّه و اغلب فرشته ها ) برتری کامل دادیم.
محور این نوع کرامت از منظر قرآن، توانمندی تصرف در هستی است. توانمندی تصرف در زمین (خشکی و دریا)، آسمانها و بهرهبرداری از آنها موارد ذکرشده در آیة مزبور و آیات دیگر است. هُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِیًّا وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْیَةً تَلْبَسُونَها...؛ او است همان که دریا را رام کرد تا از آن گوشت تر و تازه بخورید و از آن زینت هایی که می پوشید (مانند لؤلؤ و مرجان) استخراج نمایید، و کشتی ها را در آن می بینی که شکافنده اند (سینه آب را، برای برآوردن نیازهای مختلف شما) و برای آنکه (به تجارت و غیره) از فضل خدا جستجو کنید و باشد که شکرگزارید. َ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ؛ آیا ندیدی که خداوند آنچه در (روی) زمین است رام شما نموده؛ وَ الْأَرْضَ وَضَعَها لِلْأَنامِ ؛ و این زمین را برای همه خلق ( از انس و جن و هر جنبنده ای که در آن است ) بیافرید. براساس این آیات، آنچه در آسمان ها و زمین است، مانند خورشید، ستارگان، معادن، دریاها، گیاهان و حیوانات، همه تحت تصرف آدمیو در خدمت انسان گماشته شده است.
ب) کرامت ارزشی که با سیر صعودی در معرفت، ارتقای ایمان، تزکیه، عمل صالح و تقوا متصف به درجاتی از قرب وجودی و صفات کمالی پروردگار میشود و به سعادت و خوشبختی جاوید میرسد. إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ؛ بدرستی که ارزشمند ترین شما با تقوی ترین شما است. و آیاتی که در آنها از مقربان، اصحاب یمین، اهل بهشت در مراتب گوناگون آن و انسانهای کامل سخن گفته شده است نیز همه از این توانمندی حکایت دارند؛ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ؛ سبقت گیرندگان، آنان مقربان درگاهند. و أَصْحابُ الْیَمِینِ ما أَصْحابُ الْیَمِینِ؛ امّا اصحاب دست راست ، همان نیکبختان ، کیانند اصحاب دست راست ؟ !
7. جاودانه ماندن:
انسان توانمندی جاودانه ماندن را دارد. این توانمندی در میل فطری او به حیات جاودان متبلوراست و میخواهد زندگیاش هیچ پایانی نداشته باشد. قرآن ضمن توجه به تحقق حتمیاین میل، تصریح دارد که انسان زندگی اخروی جاودانه خواهد داشت. آیات مربوط به خلود آدمیدر بهشت و تنعم جاودانه بهشتیان و آیات خلود جهنمیان، بیانگر زندگی جاودانة آدمیاست؛ فِیها ما تَشْتَهِیهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْیُنُ وَ أَنْتُمْ فِیها خالِدُونَ؛ در آن جا هر چه دل ها بدان رغبت کند و چشم ها از دیدنش لذّت برد وجود خواهد داشت و شما در آن جاودان خواهید بود. فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِیها أَبَداً؛ هر کس از خدا و رسول او فرمان نبرد، قطعاً آتش دوزخ براى اوست و براى همیشه در آن ماندگار خواهد بود.
8. قدرت انتخاب:
از دیدگاه قرآن، انسان موجودی مختار و دارای اراده است و میتواند آزادانه انتخاب کند. توجه به این توانمندی موجب میشود فرد با تمام وجودش احساس کند در انتخاب مسیرها، انجام افعال و تحقق سرنوشت خویش، آزاد است و میتواند بر اساس خواستهها و تصمیمات خود اقدام کند. از اینروی، افراد با هم تفاوتهای اساسی دارند؛ برخی شاکر و برخی کفور میباشند؛ برخی دنیا را انتخاب میکنند و برخی آخرت را برمیگزینند. این ویژگی در آدمیزمینة تکلیف و هدایت را فراهم کرده است.
خداوند میفرماید: إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً؛ ما راه را نشان دادیم، این انسان است که انتخاب میکند هدایت را و خدا را شکرگذار است و یا آنکه انتخاب نمیکند و خدا را ناسپاس است. همچنین میفرماید: وَمَنْ یُرِدْ ثَوَابَ الدُّنْیَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَنْ یُرِدْ ثَوَابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْهَا؛ شما آدمیان، با ارادة خود، برخی ثواب دنیا را و برخی ثواب آخرت را انتخاب میکنید.
9. ارتباط با خدا:
آدمی به طور فطری خداشناس است و گرایش به پروردگارش دارد. قرآن میفرماید: فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها؛ توجهات را به دین(خدا) پیوسته کن؛ در حالی که بدان مایلی، پیروی کن از فطرت خدایی که بشر را بر آن آفریده است.
آدمیبه صور گوناگون میتواند با خدا ارتباط برقرار کند؛ مانند:
1. از طریق پیامبران و اولیای الهی؛ (ارتباط پیامی و شنیداری) همانطور که قرآن میفرماید: یا بَنی آدَمَ إِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکُمْ؛ ای فرزندان آدم! چون پیامبرانی از جنس شما بیایند و آیات مرا برای شما بیان کنند. اینکه خداوند از میان انسان ها پیامبرانی را انتخاب کرده است، نشاندهندة این است که انسان یک شرافت ذاتی دارد که در موجودات دیگر چنین شأنیتی وجود نداشته است.
2. از طریق دعا، مناجات و توکل بر قدرت، رحمت و لطف پروردگار. (ارتباط کلامیو قلبی). همانطور که خداوند فرموده است: مرا بخوانید تا اجابت کنم. ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ؛ مرا بخوانید تا اجابت کنم. وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ؛ و چون بندگان من مرا بخوانند پس من نزدیکم و دعای دعاکنندگان را اجابت می کنم پس از من طلب اجابت کنید و به من ایمان بیاورید شاید که راه رشد بپیمایید.
3. و همچنین از طریق عاطفی و دوست شدن با او و ارتباط قلبی وعاشقانه و ایجاد دلبستگی ایمن با خدا. مَن یَرتَدَّ مِنکُم عَن دینِهِ فَسَوفَ یَأتِی اللَّهُ بِقَومٍ یُحِبُّهُم وَیُحِبّونَهُ؛ هر کس از شما از دین خود برگردد (زیانی به خدا نمی زند) خداوند به زودی گروهی را خواهد آورد که آنها را دوست دارد و آنها نیز او را دوست دارند.
4. از طریق اتصاف به صفات خداوندی (ارتباط وجودی و کمالی) و حرکت در جهت کمال انسانی. اینگونه ارتباط در قرآن، به خلیفة خدا در روی زمین تعبیر شده است: پروردگار فرشتگان را فرمود: وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً؛ و یاد آر زمانی را که پروردگار تو به ملائکه فرمود: من در زمین خلیفه خواهم گماشت.
بزرگترین امتیاز انسان این است که این ظرفیت و توانمندی را دارد که میتواند جانشین و نمایندة خداوند در روی زمین شود. البته به فعلیت رساندن این توانمندی برای کسی است که تلاش فراوان کند تا قلههای بلند کمال را فتح کند و لیاقت نمایندگی بینهایت کمال خداوندی را پیدا کند.
5. از طریق انجام مناسک و عبادات و تقربجویی از طریق عبادات؛ مانند انجام مناسک حج، قربانی کردن و زمزمه کردن حوادث گذشته در اعمال حج؛ یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ؛ ای مردم ، پروردگارتان را که شما و کسانی را که پیش از شما بودند آفریده پرستش کنید ، شاید پروا پیشه کنید.
6. از طریق احسان و نیکی به مردم و مخلوقات خدا و هرگونه عمل صالح که موجب رضایت خداوند میشود؛ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَى خَائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِیلًا مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ؛ و همواره از کارهای خائنانه آنها جز شمار اندکی از آنان آگاه می شوی ، پس (فعلا تا آن گاه که مأمور به جهاد شوی) از آنان درگذر و روی گردان ، که خداوند نیکان و نیکوکاران را دوست دارد.
این طریق از دو جهت ارتباط فرد را با خدا برقرار میسازد. یکی از بعد عاطفی که خدا را دوست دارد و فرد هم از این دوستی، احساس رضایت میکند و دیگر از این جهت که با عملکرد نیکو متصف به کمال میشود. فرد بدین ترتیب متصف به کمال میشود و از طریق این اتصاف کمالی، به خدا نزدیک میشود و رابطة وجود کمالی با خدا پیدا میکند؛ إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ؛ بدرستی که رحمت الهی به نیکوکاران نزدیک است.
10. توانایی ارتباط با سایر انسانها:
هر فرد در ارتباط با انسانهای دیگر، به طور طبیعی تمایل دارد بر اساس مودت، نیکی، عدالت و تعاون عمل کند؛ تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوی وَ لا تَعاوَنُوا عَلَی الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ؛ و باید با یکدیگر در نیکوکاری و تقوا کمک کنید نه بر گناه و ستمکاری. هچنین باید نسبت به مؤمنان؛ افزون بر آن روابط، رابطة اخوت، همیاری و رحمت که رابطهای بسیار عمیقتر است، داشته باشند؛ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ؛ در حقیقت مؤمنان با هم برادرند پس میان برادرانتان را سازش دهید و از خدا پروا بدارید امید که مورد رحمت قرار گیرید.
نظرات