آیه الهی یا در اصطلاح معجزه جاویدو مصداق تام و کامل حقانیت حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله کتاب خدا و علم و قدرت ایشات است. موارد اختصاصی یا جزئی مصادیق خاصی برای برخی معاندین کم فهم و لایعقل بوده و الان روشن است که دشمنان نبوت غیر از عناد و لجبازی سند دیگری نداشته اند . به موارد زیر جهت روشنتر شدن بحث توجه شود :
1 . باید متوجّه بود که معجزات انبیاء علیهم السلام اموری غیر معقول و ناممکن نیستند بلکه از نظر عقل ، امکان وقوع دارند ؛ لکن وقوع آنها از راهای عادی غیر ممکن است. این آیات الهی را در زبان علمی معجزه (عاجز کننده ی مردم از آوردن مثل آن) نامیده و آنها را گواهی بر اتّصال صاحبان آن معجزات به منبع قدرت مطلق (خدا) می گیریم.
2. این معجزات برای آنها که آن را از نزدیک دیده اند بی واسطه حجّت است امّا وقوع این خارق عادات برای آیندگان از راه خبر متواتر اثبات می شود.
امّا خبر متواتر آن خبری را گویند که دارای سلسله سندهای فراوانی است به نحوی که عُقَلا امکان اجتماع راویان آن را بر کذب ،غیر ممکن بدانند. برای مثال وجود شخصی به نام نادرشاه یا کورش هخامنشی یا اسکندر مقدونی انکار ناپذیر است چرا که وجود این افراد از راه اخبار متواتر به ما رسیده است ؛ لذا اگر امروز کسی وجود تاریخی این اشخاص را انکار نماید از نظر عقلای عالم و دانشمندان تاریخ ، متّهم به کم خردی یا وسواس و شکاکیت روانی و یا غرض ورزی می شود. حال چگونه ممکن است بتوان در وقوع معجزات نبی اکرم (ص) شک نمود ، در حالی که اخبار رسیده از کلّ معجزات آن حضرت چه بسا دهها بار بیش ازاخباری است که درباره نادرشاه و کورش و اسکندر مقدونی به ما رسیده است. پس اصل صدور معجزه از آن حضرت به اخبار متواتر ثابت است. مضاف بر این برخی از معجزات آن حضرت مثل شقّ القمر نیز به تنهایی متواترند ؛ به نحوی که انکار آن از نظر دانشمندان تاریخ ، انکار امری مسلّم بوده از انکار وجود تاریخی افرادی چون نادرشاه و اسکندر مقدونی و کورش هخامنشی نا پذیرفتنی تر است. (ر.ک: راه سعادت ، علامه شعرانی)
3. به فرض محال اگر ما وقوع هیچکدام از معجزات نقل شده نبی اکرم را هم نتوانیم اثبات کنیم باز مشکلی برای اثبات نبوّت آن حضرت پیش نمی آید چرا که وجود قرآن کریم به تنهایی برای اثبات نبوّت آن حضرت کافی است.
قرآن کریم با صراحت تمام در چندین آیه خود را معجزه نامیده مبارزه طلبی نموده است. و این مبارزه طلبی بیش از چهارده قرن است که دشمنان اسلام را عاجز کرده است. خداوند متعال می فرماید:« أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَرَیَاتٍ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللّهِ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ : یا مى گویند این [قرآن] را به دروغ ساخته است بگو اگر راست مى گویید ده سوره برساخته شده مانند آن بیاورید و غیر از خدا هر که را مى توانید فرا خوانید »(هود:13)
« وَإِن کُنتُمْ فِی رَیْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءکُم مِّن دُونِ اللّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ : و اگر در آنچه بر بنده خود نازل کرده ایم شک دارید پس اگر راست مى گویید سوره اى مانند آن بیاورید و گواهان خود را غیر خدا فرا خوانید »(بقره:23)
« أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللّهِ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ : یا مى گویند آن را به دروغ ساخته است بگو اگر راست مى گویید سوره اى مانند آن بیاورید و هر که را جز خدا مى توانید فرا خوانید .»(یونس:38)
اینها مبازه طلبی های قرآن کریم است که هیچ دانشمند تاریخی در صدور آنها از زبان نبی اکرم (ص) تردیدی به خود راه نمی دهد. حال این سوال جدّی را از منکرین نبوّت آن حضرت و منکرین معجزه بودن قرآن کریم باید پرسید که چرا در این مدّت چهارده قرن ، دشمنان قسم خورده ی اسلام یک سوره مثل سوره های قرآن را نتوانسته اند بسازند.
در زمان ما که دشمنان اسلام هر ساله میلیاردها دلار خرج مبارزه با اسلام می کنند و صدها و هزاران کتاب و مقاله برضدّ اسلام می نویسند و صدها فیلم ضدّ اسلامی می سازند ، چرا اینها تمام همّت خود را جمع نمی کنند تا یک سوره همپایه ی سوره های قرآن بیاورند و برای همیشه صدای مبارزه طلبی قرآن را خاموش نمایند.
خود قرآن راه مبارزه را آموخته و گفته است: هر که را می خواهید جمع کنید و حتّی از جنّها نیز کمک بگیرید و سوره ای مثل سور قرآن ، به هر زبان که می خواهید بسازید و آنگاه گواهان منصفی را گرد آورید تا میان قرآن و ساخته ی دست شما داوری کنند. آیا معجزه از این محکمتر که همه ی مردم عالم را به مبارزه می طلبد.
اگر کسی در معجزه بودن قرآن کریم شک دارد پس چرا سوره ای مانند سوره کوثر نمی آورد.
4. امّا در مورد معجزات انبیای سابق ، تنها دلیل موجّه ما آیات قرآن کریم و اخبار متواتر نبی اکرم (ص) و اهل بیت علیهم السلام است. لذا اگر قرآن کریم و نبی اکرم (ص) از وجود آن بزرگواران و معجزات آنها خبر نمی دادند ، در زمان ما راهی برای اثبات وجود آنها نبود چه رسد به معجزات آنها. بنا بر این ، ما ابتدا وجود نبی اکرم (ص) را از راه اخبار و اسناد قطعی تاریخی می پذیریم و آنگاه از راه اخبار متواتر وقوع معجزات آن حضرت را قبول می کنیم ؛ و همچنین قرآن را معجزه ی باقی می یابیم ؛ و به واسطه ی این معجزات متواتر و معجزه ی باقی (قرآن) ، نبوّت آن حضرت را تصدیق می کنیم. آنگاه از راه اخبار متواتر آن حضرت و نیز از راه آیات قرآن کریم ، وجود و نبوّت انبیای سابق همچون آدم و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی علیه السلام را تصدیق می کنیم.
5. بطور نمونه بعد از اثبات معجزه بودن قرآن کریم ، وقوع معجزه ی شقّ القمر از طریق قرآن نیز به اثبات می رسد ؛ چرا که خداوند متعال در قرآن کریم ، اوّل سوره القمر از آن خبر داده است. اگر واقعاً چنین معجزه ای رخ نداده بود یقیناً اعراب آن زمان در برابر این آیه موضع گیری می کردند ؛ در حالی که هیچ سند تاریخی وجود ندارد که از موضع گیری منفی اعراب درباره ی این آیه حکایت نماید.
6. معجزه ، گرچه خلاف قانون عمومی علّیّت نیست و اراده ی خدا علّت آن است ؛ ولی خارج از مدار قواعد عادی علمی و تابع قوانین عام تر فرا فیزیکی است ؛ لذا هیچ کس جز نبی قادر به انجام آن نخواهد بود. البته نبی نیز آن را به اذن خدا انجام می دهد و اگر اذن الهی نباشد حتّی خود نبی نیز از انجام آن عاجز است. لذا معجزه ، امضای خدا بر نبوّت پیامبری است که خود ، او را به سوی فرستاده است.
برای مطالعه بیشتر :
کتاب « راه سعادت ، نوشته ی علامه میرزا ابوالحسن شعرانی»
1 . باید متوجّه بود که معجزات انبیاء علیهم السلام اموری غیر معقول و ناممکن نیستند بلکه از نظر عقل ، امکان وقوع دارند ؛ لکن وقوع آنها از راهای عادی غیر ممکن است. این آیات الهی را در زبان علمی معجزه (عاجز کننده ی مردم از آوردن مثل آن) نامیده و آنها را گواهی بر اتّصال صاحبان آن معجزات به منبع قدرت مطلق (خدا) می گیریم.
2. این معجزات برای آنها که آن را از نزدیک دیده اند بی واسطه حجّت است امّا وقوع این خارق عادات برای آیندگان از راه خبر متواتر اثبات می شود.
امّا خبر متواتر آن خبری را گویند که دارای سلسله سندهای فراوانی است به نحوی که عُقَلا امکان اجتماع راویان آن را بر کذب ،غیر ممکن بدانند. برای مثال وجود شخصی به نام نادرشاه یا کورش هخامنشی یا اسکندر مقدونی انکار ناپذیر است چرا که وجود این افراد از راه اخبار متواتر به ما رسیده است ؛ لذا اگر امروز کسی وجود تاریخی این اشخاص را انکار نماید از نظر عقلای عالم و دانشمندان تاریخ ، متّهم به کم خردی یا وسواس و شکاکیت روانی و یا غرض ورزی می شود. حال چگونه ممکن است بتوان در وقوع معجزات نبی اکرم (ص) شک نمود ، در حالی که اخبار رسیده از کلّ معجزات آن حضرت چه بسا دهها بار بیش ازاخباری است که درباره نادرشاه و کورش و اسکندر مقدونی به ما رسیده است. پس اصل صدور معجزه از آن حضرت به اخبار متواتر ثابت است. مضاف بر این برخی از معجزات آن حضرت مثل شقّ القمر نیز به تنهایی متواترند ؛ به نحوی که انکار آن از نظر دانشمندان تاریخ ، انکار امری مسلّم بوده از انکار وجود تاریخی افرادی چون نادرشاه و اسکندر مقدونی و کورش هخامنشی نا پذیرفتنی تر است. (ر.ک: راه سعادت ، علامه شعرانی)
3. به فرض محال اگر ما وقوع هیچکدام از معجزات نقل شده نبی اکرم را هم نتوانیم اثبات کنیم باز مشکلی برای اثبات نبوّت آن حضرت پیش نمی آید چرا که وجود قرآن کریم به تنهایی برای اثبات نبوّت آن حضرت کافی است.
قرآن کریم با صراحت تمام در چندین آیه خود را معجزه نامیده مبارزه طلبی نموده است. و این مبارزه طلبی بیش از چهارده قرن است که دشمنان اسلام را عاجز کرده است. خداوند متعال می فرماید:« أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَرَیَاتٍ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللّهِ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ : یا مى گویند این [قرآن] را به دروغ ساخته است بگو اگر راست مى گویید ده سوره برساخته شده مانند آن بیاورید و غیر از خدا هر که را مى توانید فرا خوانید »(هود:13)
« وَإِن کُنتُمْ فِی رَیْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءکُم مِّن دُونِ اللّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ : و اگر در آنچه بر بنده خود نازل کرده ایم شک دارید پس اگر راست مى گویید سوره اى مانند آن بیاورید و گواهان خود را غیر خدا فرا خوانید »(بقره:23)
« أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللّهِ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ : یا مى گویند آن را به دروغ ساخته است بگو اگر راست مى گویید سوره اى مانند آن بیاورید و هر که را جز خدا مى توانید فرا خوانید .»(یونس:38)
اینها مبازه طلبی های قرآن کریم است که هیچ دانشمند تاریخی در صدور آنها از زبان نبی اکرم (ص) تردیدی به خود راه نمی دهد. حال این سوال جدّی را از منکرین نبوّت آن حضرت و منکرین معجزه بودن قرآن کریم باید پرسید که چرا در این مدّت چهارده قرن ، دشمنان قسم خورده ی اسلام یک سوره مثل سوره های قرآن را نتوانسته اند بسازند.
در زمان ما که دشمنان اسلام هر ساله میلیاردها دلار خرج مبارزه با اسلام می کنند و صدها و هزاران کتاب و مقاله برضدّ اسلام می نویسند و صدها فیلم ضدّ اسلامی می سازند ، چرا اینها تمام همّت خود را جمع نمی کنند تا یک سوره همپایه ی سوره های قرآن بیاورند و برای همیشه صدای مبارزه طلبی قرآن را خاموش نمایند.
خود قرآن راه مبارزه را آموخته و گفته است: هر که را می خواهید جمع کنید و حتّی از جنّها نیز کمک بگیرید و سوره ای مثل سور قرآن ، به هر زبان که می خواهید بسازید و آنگاه گواهان منصفی را گرد آورید تا میان قرآن و ساخته ی دست شما داوری کنند. آیا معجزه از این محکمتر که همه ی مردم عالم را به مبارزه می طلبد.
اگر کسی در معجزه بودن قرآن کریم شک دارد پس چرا سوره ای مانند سوره کوثر نمی آورد.
4. امّا در مورد معجزات انبیای سابق ، تنها دلیل موجّه ما آیات قرآن کریم و اخبار متواتر نبی اکرم (ص) و اهل بیت علیهم السلام است. لذا اگر قرآن کریم و نبی اکرم (ص) از وجود آن بزرگواران و معجزات آنها خبر نمی دادند ، در زمان ما راهی برای اثبات وجود آنها نبود چه رسد به معجزات آنها. بنا بر این ، ما ابتدا وجود نبی اکرم (ص) را از راه اخبار و اسناد قطعی تاریخی می پذیریم و آنگاه از راه اخبار متواتر وقوع معجزات آن حضرت را قبول می کنیم ؛ و همچنین قرآن را معجزه ی باقی می یابیم ؛ و به واسطه ی این معجزات متواتر و معجزه ی باقی (قرآن) ، نبوّت آن حضرت را تصدیق می کنیم. آنگاه از راه اخبار متواتر آن حضرت و نیز از راه آیات قرآن کریم ، وجود و نبوّت انبیای سابق همچون آدم و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی علیه السلام را تصدیق می کنیم.
5. بطور نمونه بعد از اثبات معجزه بودن قرآن کریم ، وقوع معجزه ی شقّ القمر از طریق قرآن نیز به اثبات می رسد ؛ چرا که خداوند متعال در قرآن کریم ، اوّل سوره القمر از آن خبر داده است. اگر واقعاً چنین معجزه ای رخ نداده بود یقیناً اعراب آن زمان در برابر این آیه موضع گیری می کردند ؛ در حالی که هیچ سند تاریخی وجود ندارد که از موضع گیری منفی اعراب درباره ی این آیه حکایت نماید.
6. معجزه ، گرچه خلاف قانون عمومی علّیّت نیست و اراده ی خدا علّت آن است ؛ ولی خارج از مدار قواعد عادی علمی و تابع قوانین عام تر فرا فیزیکی است ؛ لذا هیچ کس جز نبی قادر به انجام آن نخواهد بود. البته نبی نیز آن را به اذن خدا انجام می دهد و اگر اذن الهی نباشد حتّی خود نبی نیز از انجام آن عاجز است. لذا معجزه ، امضای خدا بر نبوّت پیامبری است که خود ، او را به سوی فرستاده است.
برای مطالعه بیشتر :
کتاب « راه سعادت ، نوشته ی علامه میرزا ابوالحسن شعرانی»
نظرات