تمام قرادادهای اجتماعی اعتباراتی بیش نیستند اما دارای مقررات مربوط به خود می باشند و با گفتن یا نوشتن یک جمله تحقق می یابد مثلا اگر شما پولی را از کسی قرض کنید و پس از مدتی سودی برای شما حاصل شود ملک شماست و مورد اعتراض هم واقع نمی شوید امااگر همین پول را بدون اجازه طرف بردارید غصب و حرام و بلحاظ قانونی جریمه و زندان دارد هرچند در وقت بازگرداندن مبلغی را هم اضافه بدهید قرض دادن و گرفتن با گفتن یک جمله محقق می شود .خرید و فروش ویا هبه و صلح هم چنین اند ..ارتباط با نامحرم هم در همه جوامع انسانی دارای ضوابط و مقرراتی است که تخلف از آن جرم محسوب می شود در جامعه اسلامی هم ارتباط تنها از طریق ازدواج دائم یا موقت برقرار می شود و هرکدام مقررات مربوط به خود دارد و آثار حقوقی مخصوص دارد .همان گونه که برداشتن پول بدون اجازه جرم است اما قرض گرفتن مطلوب طرفین و اشکال ندارد دوستیهای بی ضابطه و بدون کنترل جرم و عقد موقت با مقررات مطلوب است .ضمن اینکه آثار حقوقی بر ازدواج موقت مترتب است مثل جایز نبودن ارتباط با دیگری ؛ دادن مهریه ؛اجازه خانواده و روابط کنترل شده و... که هیچکدام در دوستیهای آزاد نیست .
تفاوت دوستی آزاد و عقد موقت ۱۳۹۹/۰۹/۲۳ - ۳۳۶ بازدید
نظرات
متوجه میشین این چه گندی به بار میاره؟
حداقل مطلب رو اصلاح کنین و این مطالب رو ذکرکنین
ازدواج موقت یا به اصطلاح صیغه یک امر قانونی و مشروع است در حالی که زنا یک را بطه نامشروع و حرام است. لذا با هم تفاوتهای اساسی و بنیادین دارد.
متعه (صیغه ) با زنا فرق های اساسی دارد. چون در زنا نه عده ای وجود دارد و نه از نظر شرعی طرفین حقی بر گردن هم دارند و نیز اگر فرزندی از زنا متولد شد حرام زاده است و ارث نیز نمی برد. ولی متعه در حقیقت یک نوع ازدواج محدود است و دارای ضوابط و حقوق مشخص شده برای زوجین است . هم چنین در زمان عقد و یا عده , زن حق هیچ گونه مباشرتی یا ازدواج با شخص دیگر ندارد. پس ازدواج موقت مانند ازدواج دائم دارای عده - تعیین مهریه - اجرای عقد و صیغه - اذن پدر در صورت باکره بودن و بسیاری از شرایط دیگر است و حکم فرزندان متولد از این ازدواج نیز کاملا مشخص است فقط در زمان محدود می باشد.
ممکن است سؤال شود که آیا با یک جمله زن و مرد با هم حلال می شوند در جواب می گوییم. بلی، در صورتی که شرایط موجود باشد و با قصد ازدواج موقت صیغه آن خوانده شود با هم حلال می شوند و این حکم تعبدی است که از طرف شارع مقدس این حلیت حاصل می شود. در سایر نظام های حقوقی نیز همین اعتبارات که در قالب عقود و ایقاعات و قرادادها صورت می پذیرد منشا اثر است.
البته عده ای این نوع ازدواج را راهی برای سوء استفاده دانسته اند. این عده همیشه پیرمرد پول داری را تصور می کنند که برای خوش گذرانی، دختری را صیغه می کند و بعد از ارضای شهواتش، او را رها می سازد، یا مرد زن داری که بی اعتنا به خانواده اش هر روز به دنبال یک زیبارویی است که بتواند او را اسیر کند و کام گیرد و...!! در جواب این عده همین بس که همة آزادی های قانونی و تأسیس های حقوقی، می توانند مورد سوء استفاده قرار گیرند برای مثال حق رانندگی ـ که یک حق مشروع و پسندیده ای است ـ از سوی عده ای به بدترین نحو مورد استفاده قرار می گیرد و حتی منجر به وارد آمدن خسارت جانی و مالی می شود. پس بدین ترتیب باید گفت: حق رانندگی امری مذموم و پلید است!؟ در حالی که چنین نیست. پس اگر عده ای از این نهاد حقوقی به جهت سوء استفاده بهره برداری کنند این امر خدشه ای به اصل آن وارد نمی کند؛ بلکه ایراد به خود این افراد یا گریزگاه های قانونی و... وارد است.
برخی دیگر با تشبیه نکاح منقطع به کرایه و اجاره، سعی دارند که وانمود کنند زنی که صیغه می شود، در واقع به اجارة زوج خویش درمی آید و این را خلاف شأن زن و سوء استفاده از او دانسته اند. در پاسخ گفتنی است آنچه خلاف شأن زن است، این است که زن همچون کالایی بدون هیچ حق و حقوقی و بدون هیچ ضابطه ای، مورد بهره برداری جنسی قرار گیرد؛ یعنی، دقیقاً آنچه که در دنیای غرب اتفاق می افتد و یا آنچه که در نزد افراد لاابالی و بی بند و بار در مشرق زمین می گذرد! حال اینکه زن این چنین مورد سوء استفاده قرار گیرد، خلاف شأن زن است یا این که او به طور قانونی و مشروع با حفظ حقوقش به استمتاعاتش دسترسی یابد؟ به فرض که عقد نکاح منقطع در مواردی شبیه عقد اجاره باشد، آیا این دلیل می شود که این دو عقد یکی باشند؟ در حالی که می دانیم این دو عقد در خیلی از اوصافش با یکدیگر تفاوت دارند.