در شب عاشورا چند نفر از لشکریان ابن سعد به امام حسین(ع) پیوستند؟
در برخی از منابع (مانند اَلْعِقْدُ الْفَرید، الامامة و السیاسة و تاریخ مَدِینة دِمَشق) آمده است که چون عمر بنسعد، پیشنهادهای حسین بنعلی را نپذیرفت، سی نفر از لشکر او جدا شده به حسین پیوستند و گفتند: فرزند پیامبر پیشنهادهایی به شما میکند و شما هیچ یک را نمیپذیرید؟. اینان با حسین بنعلی ماندند و جنگیدند.
سید ابنطاووس نیز میگوید: شب عاشورا سی و دو نفر از لشکر ابنسعد جدا شدند و به امام حسین پیوستند.[1] معاصر سیّد ابنطاووس، ابن نما هم بدون ذکر تعداد، اشاره کرده است که «گروهی از اصحاب ابنسعد نزد آنها آمدند».[2] به نظر میرسد گزارش سیّد ابنطاووس و ابننما برگرفته از گزارشی باشد که پیشتر، از اَلْعِقْدُ الْفَرید، الامامة و السیاسة و ... نقل کردیم. لیکن یکی از پژوهشگران معاصر تذکّر داده که اگر چنین امری صحّت داشت، به علّت اهمیّت آن میبایست توسط روات متعدّد گزارش، و در منابع بیشتری نقل میشد و محدود به دو سه منبع که متأخران نیز از آنها گرفتهاند، نمیشد.* ثانیاً پیوستن یک گروه سی نفری به سپاه اندک امام تأثیر بزرگی در صحنة نظامی داشت و میبایست آثار آن در جنگ روز عاشورا ظاهر میشد، در حالی که نشانههایی از آن در مقاتل به چشم نمیخورد. [3]
و از آنجا که در مورد هیچ یک از شهدای کربلا نیامده که جزء آن سی و دو نفر بوده (مانند حرّ)، لذا نمیتوان گفت: چه بسا این گروه، سی و دو نفر از همان هفتاد و دو نفر بودند. همچنین احتمال این که پیوستن چنین گروهی به اردوی حسینی، توسط مورّخان کتمان شده، ـ زیرا نشانه حقانیّت و مظلومیّت آن حضرت و قسوت و ستمگری دشمنان او است ـ منتفی است، زیرا ابنسعد و امثال او که از متّهمان کتمانکاری و تحریف حقایق در اینگونه موارد هستند، این قضیّه را آورده است، امّا چنانکه دیدیم به لحاظ دقّتهای تاریخی، پذیرش آن دشوار به نظر میرسد و قرائن و شواهد، آن را تأیید نمیکند.
از کسانی که پس از ورود امام به کربلا به او ملحق شدند عبدالله بنعُمَیْر کَلْبِی از شهدای کربلاست. به گزارش طبری از ابومِخْنَف، وی از قبیله بَنیعُلَیْم[4] و ساکن کوفه بود. هنگامی که مردم در نُخَیْله آماده رفتن به کربلا می شدند پرسید چه خبر است گفتند به جنگ حسین فرزند فاطمه می روند. گفت: دوست داشتم با مشرکان بجنگم ولی امیدوارم ثواب جنگ با دشمنان نوه پیامبر، کمتر از جهاد با مشرکان نباشد. لذا با همسرش مشورت کرد و او هم عبدالله را تشویق کرد و گفت مرا با خود ببر. آنان شبانه به امام حسین ملحق شدند.[5]
از بَلاذُری نیز نقل شد که شخصی به نام عمّار بنابیسلامه قصد کشتن ابن زیاد را داشت که موفّق نشد و به امام حسین پیوست.[6]
علاوه بر اینها یزید بنزیاد بنمهاصر (ابوالشعثاء کندی) نیز ابتداء در سپاه عمر سعد بود، امّا به سپاه امام پیوست و روز عاشورا جزء نخستین کسانی بود که به نبرد پرداخت و به شهادت رسید.
[1]. فعبر الیهم فی تلک اللیلة من عسکر عمربنسعد اثنان و ثلاثون رجلاً. (اَلْمَلْهُوف علی قَتْلَی الطُّفُوف، ص154). گویا مقصود از عبارت: «فعبر الیهم» این است که این گروه از موانع و خطرهای بین دو لشکر عبور کرده خود را به اردوی حسینی رسانیدند. مرحوم مقرّم، پیوستن این گروه را از تاریخ یعقوبی نقل کرده (مقتلالحسین، ص217) امّا چنین مطلبی در تاریخ یعقوبی نیست.
[2]. فجاء الیهم جماعة من اصحاب عمر بنسعد. مُثِیرالاحزان، ص 52.
*. این گزارش را از مورّخان متقدّم، تنها ابنقُتَیْبه و ابنسعد آوردهاند. ابنعساکر نیز در واقع متأثر از ابنسعد است. ذهبی و سید ابنطاووس و ابننما هم، طبعاً از آنها گرفتهاند.
[3]. شیخ محمّدمهدی شمسالدّین، انصار الحسین، ص60 ـ 59.
[4]. بَنیعُلَیْم تیره ای از قبیله مشهور کَلْب هستند. (ابوعبید قاسم بن سلّام،کتاب النسب، ص362 و363).
[5]. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص429.
[6]. بَلاذُری، انسابالاشراف، ج3، ص388.
در برخی از منابع (مانند اَلْعِقْدُ الْفَرید، الامامة و السیاسة و تاریخ مَدِینة دِمَشق) آمده است که چون عمر بنسعد، پیشنهادهای حسین بنعلی را نپذیرفت، سی نفر از لشکر او جدا شده به حسین پیوستند و گفتند: فرزند پیامبر پیشنهادهایی به شما میکند و شما هیچ یک را نمیپذیرید؟. اینان با حسین بنعلی ماندند و جنگیدند.
سید ابنطاووس نیز میگوید: شب عاشورا سی و دو نفر از لشکر ابنسعد جدا شدند و به امام حسین پیوستند.[1] معاصر سیّد ابنطاووس، ابن نما هم بدون ذکر تعداد، اشاره کرده است که «گروهی از اصحاب ابنسعد نزد آنها آمدند».[2] به نظر میرسد گزارش سیّد ابنطاووس و ابننما برگرفته از گزارشی باشد که پیشتر، از اَلْعِقْدُ الْفَرید، الامامة و السیاسة و ... نقل کردیم. لیکن یکی از پژوهشگران معاصر تذکّر داده که اگر چنین امری صحّت داشت، به علّت اهمیّت آن میبایست توسط روات متعدّد گزارش، و در منابع بیشتری نقل میشد و محدود به دو سه منبع که متأخران نیز از آنها گرفتهاند، نمیشد.* ثانیاً پیوستن یک گروه سی نفری به سپاه اندک امام تأثیر بزرگی در صحنة نظامی داشت و میبایست آثار آن در جنگ روز عاشورا ظاهر میشد، در حالی که نشانههایی از آن در مقاتل به چشم نمیخورد. [3]
و از آنجا که در مورد هیچ یک از شهدای کربلا نیامده که جزء آن سی و دو نفر بوده (مانند حرّ)، لذا نمیتوان گفت: چه بسا این گروه، سی و دو نفر از همان هفتاد و دو نفر بودند. همچنین احتمال این که پیوستن چنین گروهی به اردوی حسینی، توسط مورّخان کتمان شده، ـ زیرا نشانه حقانیّت و مظلومیّت آن حضرت و قسوت و ستمگری دشمنان او است ـ منتفی است، زیرا ابنسعد و امثال او که از متّهمان کتمانکاری و تحریف حقایق در اینگونه موارد هستند، این قضیّه را آورده است، امّا چنانکه دیدیم به لحاظ دقّتهای تاریخی، پذیرش آن دشوار به نظر میرسد و قرائن و شواهد، آن را تأیید نمیکند.
از کسانی که پس از ورود امام به کربلا به او ملحق شدند عبدالله بنعُمَیْر کَلْبِی از شهدای کربلاست. به گزارش طبری از ابومِخْنَف، وی از قبیله بَنیعُلَیْم[4] و ساکن کوفه بود. هنگامی که مردم در نُخَیْله آماده رفتن به کربلا می شدند پرسید چه خبر است گفتند به جنگ حسین فرزند فاطمه می روند. گفت: دوست داشتم با مشرکان بجنگم ولی امیدوارم ثواب جنگ با دشمنان نوه پیامبر، کمتر از جهاد با مشرکان نباشد. لذا با همسرش مشورت کرد و او هم عبدالله را تشویق کرد و گفت مرا با خود ببر. آنان شبانه به امام حسین ملحق شدند.[5]
از بَلاذُری نیز نقل شد که شخصی به نام عمّار بنابیسلامه قصد کشتن ابن زیاد را داشت که موفّق نشد و به امام حسین پیوست.[6]
علاوه بر اینها یزید بنزیاد بنمهاصر (ابوالشعثاء کندی) نیز ابتداء در سپاه عمر سعد بود، امّا به سپاه امام پیوست و روز عاشورا جزء نخستین کسانی بود که به نبرد پرداخت و به شهادت رسید.
[1]. فعبر الیهم فی تلک اللیلة من عسکر عمربنسعد اثنان و ثلاثون رجلاً. (اَلْمَلْهُوف علی قَتْلَی الطُّفُوف، ص154). گویا مقصود از عبارت: «فعبر الیهم» این است که این گروه از موانع و خطرهای بین دو لشکر عبور کرده خود را به اردوی حسینی رسانیدند. مرحوم مقرّم، پیوستن این گروه را از تاریخ یعقوبی نقل کرده (مقتلالحسین، ص217) امّا چنین مطلبی در تاریخ یعقوبی نیست.
[2]. فجاء الیهم جماعة من اصحاب عمر بنسعد. مُثِیرالاحزان، ص 52.
*. این گزارش را از مورّخان متقدّم، تنها ابنقُتَیْبه و ابنسعد آوردهاند. ابنعساکر نیز در واقع متأثر از ابنسعد است. ذهبی و سید ابنطاووس و ابننما هم، طبعاً از آنها گرفتهاند.
[3]. شیخ محمّدمهدی شمسالدّین، انصار الحسین، ص60 ـ 59.
[4]. بَنیعُلَیْم تیره ای از قبیله مشهور کَلْب هستند. (ابوعبید قاسم بن سلّام،کتاب النسب، ص362 و363).
[5]. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص429.
[6]. بَلاذُری، انسابالاشراف، ج3، ص388.
نظرات