با سلام. ایشان پس از زیارت قبر امام حسین علیهالسلام (در اربعین) به همراه دیگر بازماندگان واقعه کربلا به مدینه بازگشتند.
هنگامی که امام سجّادـ ع ـ همراه زنان اهلبیت ـ ع ـ به نزدیکی مدینه رسید، دستور داد کاروان توقف کند؛ به بَشیربنجَذْلَم[۱] که بهرهای ازشاعری داشت، فرمود: با سرودن شعری، اهل مدینه را از آمدن ما آگاه ساز؛ بشیر به مدینه رفت و با صدای بلند این شعر را خواند:
یَا اَهْلَ یَثْرِب لا مُقَامَ لکُم بِها قُتِلَ الْحُسینُ فَأدْمُعِی مِدْرَار[۲]
اَلْجِسمُ مِنهُ بِکربَلاء مُضَرَّجٌ وَ الرَّأسُ مِنه عَلَی الْقَنَاةِ یُدَار[۳]
آنگاه به مردم مدینه اعلام کرد که امام سجّاد ـ ع ـ همراه زنان اهلبیت ـ ع ـ به نزدیکی مدینه رسیده است. در این هنگام بود که مردم مدینه یکپارچه به سوی کاروان امام روی آوردند، در حالی که زنان به سر و صورت خود میزدند و ناله و شیون میکردند. جمعیّت به حدّی بود که بشیر نمیتوانست خود را به آن حضرت برساند.
آنگاه امام سجّاد ـ ع ـ ضمن سخنانی، شرح مصائب کربلا را به اطلاع مردم رساند و مدینه در سوگ امام حسین ـ ع ـ و یارانش عزادار و ماتمزده گشت. سپس امام سجاد ـ ع ـ بر خانههای شهیدان کربلا عبور کرد و چون آنها را خالی و بی صاحب دید، نتوانست جلوی احساسات خود را بگیرد و اشک از دیدگانش سرازیر گشت.[۴]
[۱] ـ بشیر بنجذلم [که در بعضی نسخهها بشیر بنجذیم نقل شده است] از اصحاب امام علی بنالحسین ـ ع ـ است که بعد از حادثة عاشورا به همراه آن حضرت به مدینه رفت و سبب همراهی او با اهلبیت امام حسین ـ ع ـ معلوم نیست. او اولین کسی است که وارد مدینه شد و خبر قتل امام حسین ـ ع ـ را به مردم داد. (سیدابنطاووس، اَلْمَلْهُوف علی قَتْلَیالطُّفُوف، ص۲۲۷-۲۲۶؛ جواد شبّر، ادبالطَّف، ج۱، ص۶۵ـ۶۴).
[۲] - ای اهل مدینه! دیگر شما را مجال اقامت در آن نمانده، حسین کشته شده، اکنون اشک چشمانم در سوگ او روان است.
[۳] - جسم او در کربلا به خون غلتیده و سرش بالای نیزه گردانده میشود.
[۴] - سیدبنطاووس، اَلْمَلْهُوف عَلیٰ قَتْلَی الطُّفُوف، ص۲۳۰ـ ۲۲۷.
هنگامی که امام سجّادـ ع ـ همراه زنان اهلبیت ـ ع ـ به نزدیکی مدینه رسید، دستور داد کاروان توقف کند؛ به بَشیربنجَذْلَم[۱] که بهرهای ازشاعری داشت، فرمود: با سرودن شعری، اهل مدینه را از آمدن ما آگاه ساز؛ بشیر به مدینه رفت و با صدای بلند این شعر را خواند:
یَا اَهْلَ یَثْرِب لا مُقَامَ لکُم بِها قُتِلَ الْحُسینُ فَأدْمُعِی مِدْرَار[۲]
اَلْجِسمُ مِنهُ بِکربَلاء مُضَرَّجٌ وَ الرَّأسُ مِنه عَلَی الْقَنَاةِ یُدَار[۳]
آنگاه به مردم مدینه اعلام کرد که امام سجّاد ـ ع ـ همراه زنان اهلبیت ـ ع ـ به نزدیکی مدینه رسیده است. در این هنگام بود که مردم مدینه یکپارچه به سوی کاروان امام روی آوردند، در حالی که زنان به سر و صورت خود میزدند و ناله و شیون میکردند. جمعیّت به حدّی بود که بشیر نمیتوانست خود را به آن حضرت برساند.
آنگاه امام سجّاد ـ ع ـ ضمن سخنانی، شرح مصائب کربلا را به اطلاع مردم رساند و مدینه در سوگ امام حسین ـ ع ـ و یارانش عزادار و ماتمزده گشت. سپس امام سجاد ـ ع ـ بر خانههای شهیدان کربلا عبور کرد و چون آنها را خالی و بی صاحب دید، نتوانست جلوی احساسات خود را بگیرد و اشک از دیدگانش سرازیر گشت.[۴]
[۱] ـ بشیر بنجذلم [که در بعضی نسخهها بشیر بنجذیم نقل شده است] از اصحاب امام علی بنالحسین ـ ع ـ است که بعد از حادثة عاشورا به همراه آن حضرت به مدینه رفت و سبب همراهی او با اهلبیت امام حسین ـ ع ـ معلوم نیست. او اولین کسی است که وارد مدینه شد و خبر قتل امام حسین ـ ع ـ را به مردم داد. (سیدابنطاووس، اَلْمَلْهُوف علی قَتْلَیالطُّفُوف، ص۲۲۷-۲۲۶؛ جواد شبّر، ادبالطَّف، ج۱، ص۶۵ـ۶۴).
[۲] - ای اهل مدینه! دیگر شما را مجال اقامت در آن نمانده، حسین کشته شده، اکنون اشک چشمانم در سوگ او روان است.
[۳] - جسم او در کربلا به خون غلتیده و سرش بالای نیزه گردانده میشود.
[۴] - سیدبنطاووس، اَلْمَلْهُوف عَلیٰ قَتْلَی الطُّفُوف، ص۲۳۰ـ ۲۲۷.
نظرات