۱. حضور برخی روحانیون در بعضی مسئولیت های کشور از جمله امامت جمعه، نمایندگی ولی فقیه،قضاوت،عقیدتی سیاسی به دلیل ماهیت این مسئولیت ها و شرط روحانی بودن در آن است. در میان مسئولیتهای بالاتر و کلیدی کشور نیز همچون مجلس خبرگان ، فقهای شورای نگهبان و ریاست قوه قضاییه نیز روحانی بودن،شرط حضور در این مناصب و مسئولیتهاست.۲. اکثر روحانیون به دروس حوزوی و تحصیل و تدریس و پژوهش و تبلیغ اشتغال دارند و تعداد روحانیونی که در مناصب دولتی حضور دارند.نسبت به آنان بسیار اندک است که اصلاً قابل مقایسه نیست و این افراد نیز از نظر درآمد از حقوق و مزایایی همچون سایر کارمندان مراکز و نهادهایی که در آن اشتغال دارند ،برخوردار بوده و حقوق آنان تابع نظام حقوقی مراکز و نهادهای دولتی است و مزیت جداگانه ای ندارند. به عنوان نمونه قضات روحانی حقوق و مزایایی همچون دیگر قضات دارند و یا مسئولان عقیدتی سیاسی نیز حقوق و درآمدی بر اساس نظام پرداخت دارا هستند و... ۳. تعداد بسیار کمی از روحانیون در مشاغل و مناصب دولتی اشتغال دارند و از میان این افراد نیز تعداد کمی ممکن است شئون روحانیت را رعایت نکنند از این رو نباید رفتار این عده کم را تعمیم داده و به حساب مجموعه روحانیون گذاشت.
ما منکر وجود عده معدودی از روحانیون که ممکن است زیّ و شئون روحانیت را رعایت نمی کنند، نیستیم اما اینکه به استناد این عده اندک ، اکثر روحانیون را متهم به راحت طلبی کنیم ، از انصاف به دور است . در کنار این عده اندک ،روحانیون بسیاری هستند که با درآمد بسیار پایین خود که حتی از پایین ترین درآمد کارگران و کارمندان هم کمتر است ، با شرایط سختی زندگی می کنند . بزرگ نمایی این عده اندک ،ظلم به این دسته از روحانیون است که عمده روحانیون را شکل می دهند.
۴. هر چند انتظار و توقع بجا از روحانیون این است که زندگی ساده ای داشته باشند و به تجمل گرایی گرایش پیدا نکنند اما اگر عده اندکی گرفتار این آسیب شدند ، اولاً ؛باید حساب آنان را از سایر روحانیون که با کمال سادگی زندگی می کنند را جدا کرد. ثانیاً؛ می توان گزارش این افراد را جهت بررسی و برخورد به دادگاه ویژه روحانیت داد. ثالثاً؛ آنچه ملاک است سنجش رفتار و عملکرد افراد با حق است نه آنکه افراد ملاک و معیار سنجش حق و باطل قرار بگیرند صرف روحانی بودن ملاک نیست آنچه مهم است تطابق اعمال و رفتار با حق و معیارهای دینی است. همانگونه که حضرت علی علیه السلام می فرمایند :«انّ الحق لا یعرف بالرجال اعرف الحق تعرف اهله » همانا حق به شخصیتها شناخته نمی شود , خود حق را بشناس تا پیروان آن را بشناسی »( محمدی ری شهری , محمد , میزان الحکمه , قم, دار الحدیث , ۱۳۷۷, ج ۳, ص ۱۲۳۸) همچنین فرمودند« ان دین الله لایعرف بالرجال بل بآیه الحق , فاعرف الحق تعرف اهله »« همانا دین خدا با موقعیت اشخاص شناخته نمی شود بلکه با معیار و نشانه حق شناخته می گردد , پس حق را بشناس تا اهلش را بشناسی »( همان )
ما منکر وجود عده معدودی از روحانیون که ممکن است زیّ و شئون روحانیت را رعایت نمی کنند، نیستیم اما اینکه به استناد این عده اندک ، اکثر روحانیون را متهم به راحت طلبی کنیم ، از انصاف به دور است . در کنار این عده اندک ،روحانیون بسیاری هستند که با درآمد بسیار پایین خود که حتی از پایین ترین درآمد کارگران و کارمندان هم کمتر است ، با شرایط سختی زندگی می کنند . بزرگ نمایی این عده اندک ،ظلم به این دسته از روحانیون است که عمده روحانیون را شکل می دهند.
۴. هر چند انتظار و توقع بجا از روحانیون این است که زندگی ساده ای داشته باشند و به تجمل گرایی گرایش پیدا نکنند اما اگر عده اندکی گرفتار این آسیب شدند ، اولاً ؛باید حساب آنان را از سایر روحانیون که با کمال سادگی زندگی می کنند را جدا کرد. ثانیاً؛ می توان گزارش این افراد را جهت بررسی و برخورد به دادگاه ویژه روحانیت داد. ثالثاً؛ آنچه ملاک است سنجش رفتار و عملکرد افراد با حق است نه آنکه افراد ملاک و معیار سنجش حق و باطل قرار بگیرند صرف روحانی بودن ملاک نیست آنچه مهم است تطابق اعمال و رفتار با حق و معیارهای دینی است. همانگونه که حضرت علی علیه السلام می فرمایند :«انّ الحق لا یعرف بالرجال اعرف الحق تعرف اهله » همانا حق به شخصیتها شناخته نمی شود , خود حق را بشناس تا پیروان آن را بشناسی »( محمدی ری شهری , محمد , میزان الحکمه , قم, دار الحدیث , ۱۳۷۷, ج ۳, ص ۱۲۳۸) همچنین فرمودند« ان دین الله لایعرف بالرجال بل بآیه الحق , فاعرف الحق تعرف اهله »« همانا دین خدا با موقعیت اشخاص شناخته نمی شود بلکه با معیار و نشانه حق شناخته می گردد , پس حق را بشناس تا اهلش را بشناسی »( همان )
نظرات