در پاسخ به سوال شما مطالب زیر را خدمتتان ارسال می کنیم:
تَبَر/ تبرزین ، ابزاری فلزی با دستة سنگی یا آهنی یا چوبی که از دورة ماقبل تاریخ برای قطع درختان و شکستن چوب و جنگیدن به کار میرفته است. نوع کوچکتر تبر، تبرزین نام دارد که به مثابه زینافزار به پهلوی اسب بسته میشده است (دهخدا، ذیل «طبرزین»؛ هرن و هوبشمان، ذیل «تبرزین»).واژة تبر ، از ریشة پهلوی تَبرَک ، در ایران به اشکال گوناگون در آمده است؛ از جمله تَوَر در لُری، تهور در کُردی، و تَپَر و توار در بلوچی (درویشیان، ذیل «تَهوَر»؛ ایزدپناه، ذیل «تَوَر»؛ هرن و هوبشمان، ذیل «تبر»). در زبان فارسی واژه ناچَخ ، از ریشة ناشاکا / ناشکه سنسکریت به معنای نابود کننده، به کار رفته که بهمعنای نوعی تبر است (پورداود، ص ۴۵؛ معین، ذیل «ناچَخ»).در ترجمة فارسی عهد عتیق (کتاب اِرمیاء نبی، باب ۵۱ : ۲۰) واژة کوپال به معنای تبر به کار رفته است. در اساطیر هند به «رامِ تبر به دست» اشاره شده است. رام تجلی ششم ویشنو (خدای نگاهدارندة جهان) و تبر نشانة قدرت و جوانمردی است (ذکرگو، ص ۶۹، ۱۱۵). در تفاسیر قرآن آمده است که حضرت ابراهیم بتها را با تبر شکست (طبری، ج ۱۷، ص ۲۹؛ طبرسی، ج۷، ص۸۴؛ میبدی، ج۶، ص ۲۶۳). در ابومسلمنامه طرسوسی (ص ۳۸ـ۴۲) تبر ابومسلم تبری با قدرت مافوق طبیعی معرفی، و گفته شده است که تیغة این تبرِ سی منی با تأیید الاهی از اجزای ذوالفقار علی علیهالسلام ساخته شده و طول دستة آن دهگز بوده است.در دورة پارینهسنگی نخستین، برای ساختن تبر، سنگ را طوری تراش میدادند که نوکِ آن تیز و سطح آن پهن شود (مؤمنی، ص ۳۱). در دورة نوسنگی تبر دستهدار ساخته شد (همان، ص ۳۶ـ۳۷). غارنشینان دورة نوسنگی که آثارشان در تنگ پِدْبان در کوههای بختیاری دیده شده، از تبر سنگی استفاده میکردهاند (فرهوشی، ص ۲۱). در حفاری مارلیک و گورستان خوروین تبرهای مفرغی متعلق به قرن سیزدهم تا دهم پیش از میلاد بهدست آمده است (سامی، ج ۴، ص ۳۲۱ـ۳۲۲؛ طلائی، ص ۹۷ـ ۹۸). تیغة این تبرها اشکال گوناگون دارد، از جمله تیغة یک طرفة نسبتاً بلند و خمیده، تیغههای باریک مثلثی شکل، تیغههای هلالیشکل و تخت، و تبرهایی که بسیار شبیه تبرها و تیشههای امروزیاند و دو لبة برندة افقی و عمودی دارند (طلائی، ص ۹۵ـ ۹۸). بر دستة اغلب این تبرها ــ که در نوع خود بینظیرند ــ تصویر فردی با لباس مادی یا حیواناتی بویژه از تیرة گربهسانان دیده میشود (گیرشمن، ص ۶۲ـ۶۳، برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به کالمایر ، ص ۲۰۵ـ۲۱۴؛ مفرغ لرستان ، ج ۱، ص ۱۷). همچنین نمونههای دیگری در لرستان به دست آمده که نشان میدهد فلزکاری و ساخت ادوات جنگی ساده، مانند تبر در آن منطقه معمول بوده و از سه هزار سال پیش از میلاد ساخت تبر به دو روش، قالبریزی و چکشکاری، صورت میگرفته است (لکپور، ص ۸). در لرستان نوعی تبر نیز یافته شده است که مشابه آن در قفقاز و روسیة جنوبی و فلسطین، نماد قومی یا نشانة رئیس و سالار خاندان و قبیله بوده است (پوپ، ج ۶، ص ۲۵۸۰).بهنوشتة گزنفون (ح ۴۲۸ یا ۴۲۷ـ ح ۳۵۴ ق م) و استرابون (ح ۶۳ ق م ـ بعد از ۲۰ میلادی) تبر و تبرزین از جنگافزارهای هخامنشیان بوده، اما هرودوت ( ? ۴۸۴ـ ? ۴۲۵ ق م) در برشمردن جنگافزارهای پارسیان (هخامنشیان) از آنها نام نبرده و فقط از تبری به نام «ساگاریس» یاد کرده که از جنگافزارهای ویژة سکاها بوده است (ذکاء، ص ۶۶). در حجاریهای تختجمشید نیز تبری در دست اسلحهدار شاه دیده میشود که یک طرف آن به شکل مرغابی است و تیغه در میان منقار آن قرار دارد (همان، ص ۶۷ـ ۶۸). به گفتة استرابون تبرزین از ابزارهای جنگاوران پارتی بوده است (پورداود، ص ۳۸). از سدة دوم میلادی یا از اواخر دورة پارتیان (اشکانیان)، اشیایی در برخی مناطق، از جمله در تکسیله (ویرانة شهری باستانی در جنوبغربی راولپندی در پاکستان) یافته شد که از لحاظ جنس و شکل و اندازه همسان تبرزیناست ( ) سلاحها و جامههای رزمی اسلامی ( ، ص۱۱۸).در دورة ساسانیان، تبرزین از سلاحهای سوارهنظام بود (ذکاء، ص ۱۳۷). از قرن سوم، در ایران و کشورهای عربی و افریقای شمالی و اندلس، گروههای سوارهنظام تبر و تبرزین را در حلقة چسبیده به زین یا «خُف» (نوعی چکمة بلند تا ساق) یا در غلاف میگذاشتند (نیکول ، ج ۲، ص ۶۲۳).در منابع دورة صفاری و غزنوی و تیموری بندرت از تبر به منزلة سلاح نام برده شده است (رجوع کنید به بیهقی، ص ۹۳۵؛ ذکاء، ص ۱۶۵؛ فقیهی، ص ۳۸۶). در دورة تیموری نشاندن طلا و نقره بر روی آهن و فولاد در اسلحهسازی رواج یافت و احتمالاً در شکل تبر تغییراتی داده شد (کونل ، ص ۱۲۴ـ ۱۲۵). در دورة صفوی قزلباشان در نبردها از تبر استفاده میکردند (شاردن، ج ۳، ص ۱۱۹۲).بعد از دورة صفوی، تبر تا حدود زیادی کاربرد اصلی خود را از دست داد و جزو افزارهای خاص درویشان شد (ذکاء، ص ۲۰۱) و آنان برای استفاده از تبر به توجیه و تأویل پرداختند. به نوشتة کاشفی سبزواری (ص ۳۸۹) ت در تبر از تبرا، ب از بردباری، و ر از ریاضت گرفته شده است؛ هرکس تبر به دست بگیرد باید از غیر خدا تبرا کند، در راه دین بردباری کند و ریاضت بکشد. گروهی از درویشان، چون بکتاشیه، تحت تأثیر داستان ابومسلم بر دیوار تکیههای خود تبر نصب میکردند و بعضی درویشان در کمربند خود تبر کوچکی داشتند که آن را تبر ابومسلم مینامیدند (یوسفی، ص ۱۸۶).نادرشاه افشار (حک : ۱۱۴۸ـ۱۱۶۰) به استفاده از تبر در نبرد شهرت داشته است و به همین سبب مجسمة سنگی او در حالی که تبری در دست دارد، ساخته شده که در مقبرهاش موجود است. تبرزینهایی نیز از دورة او با امضای لطفعلیغلام باقیمانده است. تبرزینهای لطفعلیغلام بهسبب داشتن امضا و تاریخ و سبک خاص او در تزیین آنها اهمیت دارد، اما وی در ساخت تبرزین نوآوری نکرده است ( ) سلاحها و جامههای رزمی اسلامی ( ، ص ۱۱۷، ۱۲۱). یکی از تبرزینهای وی در موزة پولدی پتتسولی میلان نگهداری میشود که بر روی آن آیات قرآن کنده شده است (همان، ص ۱۲۲ـ۱۲۳). تا زمان فتحعلیشاه قاجار (۱۲۱۲ـ۱۲۵۰) کمابیش استفاده از تبر به عنوان سلاح معمول بوده است (بروگش ، ج ۲، ص ۳۹۳).در تشکیلات قدیم حکومت عثمانی به گروهی از محافظان کاخهای سلطنتی، بالْطهجی * (تبردار) میگفتند. نزد ممالیک مصر تبر سلاحی تشریفاتی بود و به سپاهیانی که تبر به دست در رکاب سلطان حرکت میکردند، «تبرداریه» میگفتند (قَلقَشَندی، ج ۵، ص ۴۵۸). تبرهای ممالیک مرصع بود و نوشتههایی در قسمت بالای تیغه وجود داشت ( ) سلاحها و جامههای رزمی اسلامی ( ، ص ۱۵۹). برخی از این تبرها در موزة طوپقاپی/ توپقاپوسرای در ترکیه و مجموعههای غربی نگهداری میشود (همان، ص ۱۵۴ـ ۱۵۵).منابع: علاوه بر کتاب مقدّس. عهد عتیق؛ حمید ایزدپناه، فرهنگ لری ، تهران ۱۳۶۳ش؛ هاینریش کارل بروگش، سفری به دربار سلطان صاحبقران: ۱۸۶۱ـ۱۸۵۹ ، ترجمة حسین کردبچه، تهران ۱۳۶۷ ش؛ بیهقی؛ ابراهیم پورداود، «زین ابزار: کمان و تیر»، مجلة بررسیهای تاریخی ، سال ۲، ش ۱ (اردیبهشت ۱۳۴۶)؛ علیاشرف درویشیان، فرهنگ کردی کرمانشاهی: کردی ـ فارسی ، تهران ۱۳۷۵ش؛ دهخدا؛ یحیی ذکاء، ارتش شاهنشاهی ایران: از کوروش تا پهلوی ، تهران ۱۳۵۰ ش؛ امیرحسین ذکرگو، اسرار اساطیر هند: خدایان ودایی ، تهران ۱۳۷۷ ش؛ علی سامی، گزارشهای باستانشناسی ، ج ۴، شیراز ۱۳۳۸ ش؛ ژان شاردن، سفرنامة شاردن ، ترجمة اقبال یغمائی، تهران ۱۳۷۲ـ ۱۳۷۵ ش؛ طبرسی؛ طبری، جامع ؛ محمدبن حسن طرسوسی، ابومسلمنامه: حماسة ابومسلم خراسانی ، چاپ اقبال یغمائی، تهران ] ۱۳۵۵ ش [ ؛ حسن طلائی، باستانشناسی و هنر ایران در هزاره اول قبل از میلاد ، تهران ۱۳۷۴ ش؛ بهرام فرهوشی، ایرانویج ، تهران ۱۳۷۴ ش؛ علیاصغر فقیهی، آلبویه: نخستین سلسلة قدرتمند شیعه با نمونهای از زندگی جامعة اسلامی در قرنهای چهارم و پنجم ، ] تهران [ ۱۳۶۶ ش؛ قلقشندی؛ حسینبن علی کاشفی، فتوتنامة سلطانی ، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۵۰ ش؛ پتر کالمایر، مفرغهای قابل تاریخگذاری لرستان و کرمانشاه ، ترجمة محمد عاصمی، تهران ۱۳۷۶ ش؛ ارنست کونل، هنر اسلامی ، ترجمة هوشنگ طاهری، تهران ۱۳۵۵ ش؛ رومن گیرشمن، هنر ایران ، ج ۱: در دوران ماد و هخامنشی ، ترجمة عیسی بهنام، تهران ۱۳۴۶ ش؛ سیمین لکپور، سفیدروی ، تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور، ۱۳۷۵ ش؛ محمد معین، فرهنگ فارسی ، تهران ۱۳۶۳ ش؛ مفرغ لرستان: تاریخچه، ویژگیها، نمودها و نمونهها ، ج ۱، بهکوشش فرید قاسمی، خرمآباد: پیغام، ۱۳۷۷ ش؛ حمید مؤمنی، مقدمهای بر تاریخ ، ] بیجا، بیتا. [ ؛ احمدبن محمد میبدی، کشفالاسرار و عدةالابرار ، چاپ علیاصغر حکمت، تهران ۱۳۶۱ ش؛ پاولهرن و یوهان هاینریش هوبشمان، اساس اشتقاق فارسی ، ترجمة جلال خالقی مطلق، تهران ۱۳۵۶ ش؛ غلامحسین یوسفی، ابومسلم: سردار خراسان ، تهران ۱۳۵۶ ش؛Islamic arms and armour , ed. Robert Elgood, London: Scolar Press, ۱۹۷۹; David C. Nicolle, Arms and armour of the crusading era, ۱۰۵۰-۱۳۵۰ , New York ۱۹۸۸; Arthur Upham Pope, ed., A survey of Persian art , Tehran ۱۹۷۷.
منبع: دانشنامه جهان اسلام
تَبَر/ تبرزین ، ابزاری فلزی با دستة سنگی یا آهنی یا چوبی که از دورة ماقبل تاریخ برای قطع درختان و شکستن چوب و جنگیدن به کار میرفته است. نوع کوچکتر تبر، تبرزین نام دارد که به مثابه زینافزار به پهلوی اسب بسته میشده است (دهخدا، ذیل «طبرزین»؛ هرن و هوبشمان، ذیل «تبرزین»).واژة تبر ، از ریشة پهلوی تَبرَک ، در ایران به اشکال گوناگون در آمده است؛ از جمله تَوَر در لُری، تهور در کُردی، و تَپَر و توار در بلوچی (درویشیان، ذیل «تَهوَر»؛ ایزدپناه، ذیل «تَوَر»؛ هرن و هوبشمان، ذیل «تبر»). در زبان فارسی واژه ناچَخ ، از ریشة ناشاکا / ناشکه سنسکریت به معنای نابود کننده، به کار رفته که بهمعنای نوعی تبر است (پورداود، ص ۴۵؛ معین، ذیل «ناچَخ»).در ترجمة فارسی عهد عتیق (کتاب اِرمیاء نبی، باب ۵۱ : ۲۰) واژة کوپال به معنای تبر به کار رفته است. در اساطیر هند به «رامِ تبر به دست» اشاره شده است. رام تجلی ششم ویشنو (خدای نگاهدارندة جهان) و تبر نشانة قدرت و جوانمردی است (ذکرگو، ص ۶۹، ۱۱۵). در تفاسیر قرآن آمده است که حضرت ابراهیم بتها را با تبر شکست (طبری، ج ۱۷، ص ۲۹؛ طبرسی، ج۷، ص۸۴؛ میبدی، ج۶، ص ۲۶۳). در ابومسلمنامه طرسوسی (ص ۳۸ـ۴۲) تبر ابومسلم تبری با قدرت مافوق طبیعی معرفی، و گفته شده است که تیغة این تبرِ سی منی با تأیید الاهی از اجزای ذوالفقار علی علیهالسلام ساخته شده و طول دستة آن دهگز بوده است.در دورة پارینهسنگی نخستین، برای ساختن تبر، سنگ را طوری تراش میدادند که نوکِ آن تیز و سطح آن پهن شود (مؤمنی، ص ۳۱). در دورة نوسنگی تبر دستهدار ساخته شد (همان، ص ۳۶ـ۳۷). غارنشینان دورة نوسنگی که آثارشان در تنگ پِدْبان در کوههای بختیاری دیده شده، از تبر سنگی استفاده میکردهاند (فرهوشی، ص ۲۱). در حفاری مارلیک و گورستان خوروین تبرهای مفرغی متعلق به قرن سیزدهم تا دهم پیش از میلاد بهدست آمده است (سامی، ج ۴، ص ۳۲۱ـ۳۲۲؛ طلائی، ص ۹۷ـ ۹۸). تیغة این تبرها اشکال گوناگون دارد، از جمله تیغة یک طرفة نسبتاً بلند و خمیده، تیغههای باریک مثلثی شکل، تیغههای هلالیشکل و تخت، و تبرهایی که بسیار شبیه تبرها و تیشههای امروزیاند و دو لبة برندة افقی و عمودی دارند (طلائی، ص ۹۵ـ ۹۸). بر دستة اغلب این تبرها ــ که در نوع خود بینظیرند ــ تصویر فردی با لباس مادی یا حیواناتی بویژه از تیرة گربهسانان دیده میشود (گیرشمن، ص ۶۲ـ۶۳، برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به کالمایر ، ص ۲۰۵ـ۲۱۴؛ مفرغ لرستان ، ج ۱، ص ۱۷). همچنین نمونههای دیگری در لرستان به دست آمده که نشان میدهد فلزکاری و ساخت ادوات جنگی ساده، مانند تبر در آن منطقه معمول بوده و از سه هزار سال پیش از میلاد ساخت تبر به دو روش، قالبریزی و چکشکاری، صورت میگرفته است (لکپور، ص ۸). در لرستان نوعی تبر نیز یافته شده است که مشابه آن در قفقاز و روسیة جنوبی و فلسطین، نماد قومی یا نشانة رئیس و سالار خاندان و قبیله بوده است (پوپ، ج ۶، ص ۲۵۸۰).بهنوشتة گزنفون (ح ۴۲۸ یا ۴۲۷ـ ح ۳۵۴ ق م) و استرابون (ح ۶۳ ق م ـ بعد از ۲۰ میلادی) تبر و تبرزین از جنگافزارهای هخامنشیان بوده، اما هرودوت ( ? ۴۸۴ـ ? ۴۲۵ ق م) در برشمردن جنگافزارهای پارسیان (هخامنشیان) از آنها نام نبرده و فقط از تبری به نام «ساگاریس» یاد کرده که از جنگافزارهای ویژة سکاها بوده است (ذکاء، ص ۶۶). در حجاریهای تختجمشید نیز تبری در دست اسلحهدار شاه دیده میشود که یک طرف آن به شکل مرغابی است و تیغه در میان منقار آن قرار دارد (همان، ص ۶۷ـ ۶۸). به گفتة استرابون تبرزین از ابزارهای جنگاوران پارتی بوده است (پورداود، ص ۳۸). از سدة دوم میلادی یا از اواخر دورة پارتیان (اشکانیان)، اشیایی در برخی مناطق، از جمله در تکسیله (ویرانة شهری باستانی در جنوبغربی راولپندی در پاکستان) یافته شد که از لحاظ جنس و شکل و اندازه همسان تبرزیناست ( ) سلاحها و جامههای رزمی اسلامی ( ، ص۱۱۸).در دورة ساسانیان، تبرزین از سلاحهای سوارهنظام بود (ذکاء، ص ۱۳۷). از قرن سوم، در ایران و کشورهای عربی و افریقای شمالی و اندلس، گروههای سوارهنظام تبر و تبرزین را در حلقة چسبیده به زین یا «خُف» (نوعی چکمة بلند تا ساق) یا در غلاف میگذاشتند (نیکول ، ج ۲، ص ۶۲۳).در منابع دورة صفاری و غزنوی و تیموری بندرت از تبر به منزلة سلاح نام برده شده است (رجوع کنید به بیهقی، ص ۹۳۵؛ ذکاء، ص ۱۶۵؛ فقیهی، ص ۳۸۶). در دورة تیموری نشاندن طلا و نقره بر روی آهن و فولاد در اسلحهسازی رواج یافت و احتمالاً در شکل تبر تغییراتی داده شد (کونل ، ص ۱۲۴ـ ۱۲۵). در دورة صفوی قزلباشان در نبردها از تبر استفاده میکردند (شاردن، ج ۳، ص ۱۱۹۲).بعد از دورة صفوی، تبر تا حدود زیادی کاربرد اصلی خود را از دست داد و جزو افزارهای خاص درویشان شد (ذکاء، ص ۲۰۱) و آنان برای استفاده از تبر به توجیه و تأویل پرداختند. به نوشتة کاشفی سبزواری (ص ۳۸۹) ت در تبر از تبرا، ب از بردباری، و ر از ریاضت گرفته شده است؛ هرکس تبر به دست بگیرد باید از غیر خدا تبرا کند، در راه دین بردباری کند و ریاضت بکشد. گروهی از درویشان، چون بکتاشیه، تحت تأثیر داستان ابومسلم بر دیوار تکیههای خود تبر نصب میکردند و بعضی درویشان در کمربند خود تبر کوچکی داشتند که آن را تبر ابومسلم مینامیدند (یوسفی، ص ۱۸۶).نادرشاه افشار (حک : ۱۱۴۸ـ۱۱۶۰) به استفاده از تبر در نبرد شهرت داشته است و به همین سبب مجسمة سنگی او در حالی که تبری در دست دارد، ساخته شده که در مقبرهاش موجود است. تبرزینهایی نیز از دورة او با امضای لطفعلیغلام باقیمانده است. تبرزینهای لطفعلیغلام بهسبب داشتن امضا و تاریخ و سبک خاص او در تزیین آنها اهمیت دارد، اما وی در ساخت تبرزین نوآوری نکرده است ( ) سلاحها و جامههای رزمی اسلامی ( ، ص ۱۱۷، ۱۲۱). یکی از تبرزینهای وی در موزة پولدی پتتسولی میلان نگهداری میشود که بر روی آن آیات قرآن کنده شده است (همان، ص ۱۲۲ـ۱۲۳). تا زمان فتحعلیشاه قاجار (۱۲۱۲ـ۱۲۵۰) کمابیش استفاده از تبر به عنوان سلاح معمول بوده است (بروگش ، ج ۲، ص ۳۹۳).در تشکیلات قدیم حکومت عثمانی به گروهی از محافظان کاخهای سلطنتی، بالْطهجی * (تبردار) میگفتند. نزد ممالیک مصر تبر سلاحی تشریفاتی بود و به سپاهیانی که تبر به دست در رکاب سلطان حرکت میکردند، «تبرداریه» میگفتند (قَلقَشَندی، ج ۵، ص ۴۵۸). تبرهای ممالیک مرصع بود و نوشتههایی در قسمت بالای تیغه وجود داشت ( ) سلاحها و جامههای رزمی اسلامی ( ، ص ۱۵۹). برخی از این تبرها در موزة طوپقاپی/ توپقاپوسرای در ترکیه و مجموعههای غربی نگهداری میشود (همان، ص ۱۵۴ـ ۱۵۵).منابع: علاوه بر کتاب مقدّس. عهد عتیق؛ حمید ایزدپناه، فرهنگ لری ، تهران ۱۳۶۳ش؛ هاینریش کارل بروگش، سفری به دربار سلطان صاحبقران: ۱۸۶۱ـ۱۸۵۹ ، ترجمة حسین کردبچه، تهران ۱۳۶۷ ش؛ بیهقی؛ ابراهیم پورداود، «زین ابزار: کمان و تیر»، مجلة بررسیهای تاریخی ، سال ۲، ش ۱ (اردیبهشت ۱۳۴۶)؛ علیاشرف درویشیان، فرهنگ کردی کرمانشاهی: کردی ـ فارسی ، تهران ۱۳۷۵ش؛ دهخدا؛ یحیی ذکاء، ارتش شاهنشاهی ایران: از کوروش تا پهلوی ، تهران ۱۳۵۰ ش؛ امیرحسین ذکرگو، اسرار اساطیر هند: خدایان ودایی ، تهران ۱۳۷۷ ش؛ علی سامی، گزارشهای باستانشناسی ، ج ۴، شیراز ۱۳۳۸ ش؛ ژان شاردن، سفرنامة شاردن ، ترجمة اقبال یغمائی، تهران ۱۳۷۲ـ ۱۳۷۵ ش؛ طبرسی؛ طبری، جامع ؛ محمدبن حسن طرسوسی، ابومسلمنامه: حماسة ابومسلم خراسانی ، چاپ اقبال یغمائی، تهران ] ۱۳۵۵ ش [ ؛ حسن طلائی، باستانشناسی و هنر ایران در هزاره اول قبل از میلاد ، تهران ۱۳۷۴ ش؛ بهرام فرهوشی، ایرانویج ، تهران ۱۳۷۴ ش؛ علیاصغر فقیهی، آلبویه: نخستین سلسلة قدرتمند شیعه با نمونهای از زندگی جامعة اسلامی در قرنهای چهارم و پنجم ، ] تهران [ ۱۳۶۶ ش؛ قلقشندی؛ حسینبن علی کاشفی، فتوتنامة سلطانی ، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۵۰ ش؛ پتر کالمایر، مفرغهای قابل تاریخگذاری لرستان و کرمانشاه ، ترجمة محمد عاصمی، تهران ۱۳۷۶ ش؛ ارنست کونل، هنر اسلامی ، ترجمة هوشنگ طاهری، تهران ۱۳۵۵ ش؛ رومن گیرشمن، هنر ایران ، ج ۱: در دوران ماد و هخامنشی ، ترجمة عیسی بهنام، تهران ۱۳۴۶ ش؛ سیمین لکپور، سفیدروی ، تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور، ۱۳۷۵ ش؛ محمد معین، فرهنگ فارسی ، تهران ۱۳۶۳ ش؛ مفرغ لرستان: تاریخچه، ویژگیها، نمودها و نمونهها ، ج ۱، بهکوشش فرید قاسمی، خرمآباد: پیغام، ۱۳۷۷ ش؛ حمید مؤمنی، مقدمهای بر تاریخ ، ] بیجا، بیتا. [ ؛ احمدبن محمد میبدی، کشفالاسرار و عدةالابرار ، چاپ علیاصغر حکمت، تهران ۱۳۶۱ ش؛ پاولهرن و یوهان هاینریش هوبشمان، اساس اشتقاق فارسی ، ترجمة جلال خالقی مطلق، تهران ۱۳۵۶ ش؛ غلامحسین یوسفی، ابومسلم: سردار خراسان ، تهران ۱۳۵۶ ش؛Islamic arms and armour , ed. Robert Elgood, London: Scolar Press, ۱۹۷۹; David C. Nicolle, Arms and armour of the crusading era, ۱۰۵۰-۱۳۵۰ , New York ۱۹۸۸; Arthur Upham Pope, ed., A survey of Persian art , Tehran ۱۹۷۷.
منبع: دانشنامه جهان اسلام
نظرات