کودتاى آمریکایى - انگلیسى که با هدف مقابله با نهضت ملى شدن صنعت نفت در ایران اجرا و منجر به برکنارى محمد مصدق از نخست وزیرى و انزواى آیت الله سید ابولقاسم کاشانى ، رهبر مذهبى نهضت ، شد . بعد از پیروزى نهضت با پیروزى نهضت ملى شدن صنعت نفت در جریان قیام سى ام تیر ۱۳۳۱ و روى کارآمدن مجدد دکتر مصدق ، نهضت ، به اوج اقتدار خود رسید . در اولین روز پیروزى دادگاه لاهه راى خود را به نفع مردم ایران راى صادر نمود . مجلس شوراى ملى روز سىام تیر را به عنوان روز قیام مقدس ملى اعلام نمود و قوامالسلطنه را به دلیل کشتار مردم و قیام مسلحانه علیه ملت ایران ، مفسد فىالارض شناخت و کلیه اموال او را مشمول مصادره دانست . رئیس مجلس ، سیدحسن امامى ، که از فراماسونهاى برجسته و از طرفداران دربار و شاه بود ، کنار رفت و آیت الله سید ابوالقاسم کاشانى به ریاست مجلس انتخاب شد . در مجلس هم کمیسیونى براى تعقیب مسببین حوادث و کشتار سىام تیر تشکیل گردید . به دنبال تضعیف دربار و نمایندگان طرفدار شاه در مجلس ، مجلس شوراى ملى طى مصوبهاى بنا به درخواست مصدق ، اختیارات قانونگذارى را براى ششماه به او واگذار کرد و بدین ترتیب مصدق با دارا بودن ریاست بر قوه مجریه ، ارتش ، فرماندهى کل قوا و اختیارات تام در قانونگذارى ، تبدیل به قدرتى بلامنازع در کشور شد . گام هاى اشتباه دکتر مصدق در اولین گام اشتباه خود پس از کسب قدرت ، سرلشکر احمد وثوق ، فرمانده ژاندارمرى زمان قوام السلطنه را که در جریان قیام ، دست به کشتار مردم زده بود ، به عنوان کفیل وزارت دفاع منصوب کرد . همچنین مصدق در شرکت نفت ، مرتضى قلى بیات ( سهام السلطان ) را به عنوان مدیر عامل و رضا فلاح را به عنوان مدیر پالایش ، که هر دو به جاسوسى براى انگلستان شهرت داشتند ، منصوب نمود . به همین جهت ، حسین مکى و نمایندگان عضو هیئت مدیره شرکت نفت ، در اعتراض به انتخاب این افراد استعفا دادند و در پى آن ، دکتر مصدق ، جمع دیگرى را به مدیریت امور نفت برگزید .
اما رضا فلاح و مرتضى قلىخان بیات را در مسئولیت خود ابقا کرد . احمد قوام السلطنه نیز که به موجب مصوبه مجلس مىبایست تحت تعقیب قرار گیرد و مجازات شود على رغم اینکه دسترسى به وى ممکن بود ، عملا مجازات نشد و اقدامى علیه وى صورت نگرفت . همین امر ، زمینه ساز جرأت یافتن دیگران در فعالیت علیه مصدق و اعتراض دیگر رهبران و سیاسیون نهضت گردید . شبکه « بدامن » و فعالیتهاى آن سیاست مصدق که در داخل مورد اعتراض نیروهاى مذهبى و روحانیون قرار گرفته بود ، سازمان جاسوسى انگلستان را بر آن داشت که شبکهاى از فعالیتهاى سیاسى علیه دولت مصدق را در قالب فعالیتهاى کمونیستى سازماندهى نماید . فعالیتهائى که از حوز اشراف حزب توده و سازمان جاسوسى دولت کمونیستى شورى خارج بود و هر دو تصور مىکردند که فعالیت این گروههاى سیاسى به نفع سیاستهاى آنها صورت مىگیرد . در همین راستا ، سازمان جاسوسى انگلستان ، با هدایت شاپور جى در داخل و کریستوفر ودهاوس درانگلستان ، با کارگردانى اسدالله علم به جذب تعدادى از کمونیستهاى سابق پرداخت و با به خدمت گرفتن آنها ، فعالیتهاى مختلفى را در پوشش حزب توده انجام داد . تصور حزب توده و روسها ، گسترش نفوذ آنها در ایران بود . اما تصور دکتر مصدق ، استفاده از آنان در مسیر اهداف خود بود . این گروه انگلیسى که در بین مردم به « توده نفتى » مشهور بودند ، با تبلیغات علیه مذهب و روحانیت و معتقدات دینى ، این باور را در میان مردم ایجاد مىکردند که دولت مصدق دولتى ضد مذهبى و زمینه ساز نفوذ کمونیستهاست . شبکههاى تحت هدایت « شاپور جى » و « اسدالله علم » در اجراى این سیاست نقشى فعال داشتند . اسدالله علم ، با جذب چهرههاى روشنفکر ، مطبوعاتى و سیاسى یکى از موثرترین اجزاى این عملیات بوده است . مارک گاز یوروسکى ، در پژوهشى درباره کودتاى بیست و هشت مرداد ۱۳۳۲ مىنویسد : « . . . اجراى یک سلسله عملیات با رمز بدامن از سال ۱۹۴۸ به منظور مقابله با نفوذ شوروى و حزب توده آغاز شده بود .
بدامن ، نام یک برنامه تبلیغاتى و سیاسى گسترده بود ، که از طریق شبکهاى به سرپرستى دو تن ایرانى با نامهاى رمز « نرن » و « سیلى » اداره مىشد و ظاهراً سالانه بودجهاى معادل یک میلیون دلار داشت . » فعالیت شبکه شاپور جى و اسدالله علم بر دو محور متمرکز بود : عملیات نفوذ سیاسى و عملیات جنگ تبلیغاتى و فرهنگى . عوامل این شبکه توانسته بودند که در حزب توده ، جبهه ملى ، حزب زحمتکشان ، نیروى سوم ، حزب ایران و . . . . نفوذ کنند . گازیوروسکى در این باره مىنویسد : « در این ایام « شبکه بدامن » تا سطوح عالى تشکیلات حزب توده رخنه کرده بود و از متن تمام دستورات رهبرى حزب به کاردها اطلاع داشت . » گسترش اختلافات در کنار تبلیغات زهرآگین ، سیاستهاى دکتر مصدق نیز در راستاى تمرکز بخشیدن به قدرت خویش و اعمال محدودیت در حوزههاى دخالت آیت الله کاشانى و نیروهاى مذهبى و نفى حضور آنان سبب شد که وى در میان مجموعهایى از مشکلات تنها بماند به عنوان نمونه وى سیدمجتبى نواب صفوى ، رهبر فدائیان اسلام ، را - که مىتوانست با نیروهاى فدائى تحت امرش حمایت سیاسى و نظامى مناسبى براى حکومت او فراهم آورد - در همان ماههاى اولیه حکومت خویش و به جرم ایراد یک سخنرانى در سال ۱۳۲۷ در آمل که در پى آن مردم به چند مغازه مشروب فروشى حمله کرده بودند ، به زندان انداخت و عملاً در برابر نیروهایى که با فداکارى آنان به مجلس و ریاست دولت رسیده بود ، ایستاد . علاوه بر آن مجموعه فعالیتهاى ضد دینى گروههاى سیاسى با گرایش انگلیسى و روسى ، فضاى روانى این افتراق را تشدید کرده بود . اختلافات دکتر مصدق و آیت الله کاشانى در مسائلى مانند تمدید لایحه اختیارات دکتر مصدق ، اجراى پارهاى از احکام شرعى در خصوص منع فروش مشروبات الکلى و همچنین نوع عزل و نصبها و چگونگى تنظیم قرارداد جدید نفت ، سبب بروز شکاف عمیقى میان رهبران نهضت و نمایندگان طرفدار آنها شد و سیل اتهامات و تبلیغات سیاسى علیه یکدیگر آغاز و پى گرفته شد .
با وجود جلسات متعدد آشتى کنان که بین آنها برگزار شد ، در نهایت به دلیل عدم درایت انقلابى و گذشت متقابل ، راه اختلاف مجدداً ، در پیش گرفته مىشد . دیپلماسى کودتائى آمریکا در کنار این اختلافات داخلى ، سیاستهاى آمریکا و انگلیس در مسیر کودتا علیه دولت دکتر مصدق و نهضت ملى به طور جدى پى گرفته شد و دکتر مصدق در ملاقات با لوى هندرسن ، سفیر آمریکا ، نسبت به حمایت این کشور از انگلیس و عمل نکردن به وعدههایش ، وى را سرزنش کرد . در سوم خرداد سال ۱۳۳۲ جان فاستر دالس ، وزیر خارجه آمریکا ، خبر از وقوع تحولاتى مهم در خاورمیانه داد . در اواخر خرداد ۱۳۳۲ ژنرال آیز نهاور در قبال درخواست کمک دولت ایران اعلام کرد : « چون دولت ایران توانایى فروش نفت خود را دارد ، دولت آمریکا هیچ گونه کمک مالى به ایران نخواهد کرد . افزون بر این تا رضایت دولت انگلیس جلب نشود ، آمریکا از خرید نفت ایران خوددارى خواهد کرد . با وجود این ، ما نسبت به سختى و موقعیت دشوار ایران آگاهیم و امیدواریم تا وضع ایران بدتر نشده دولت ایران نظرات دولت انگلیس را بپذیرد . » اما با وجود این ، دکتر مصدق در نامهاى به آیزنهاور از مواضع آمریکا در قبال ایران ابراز نارضایتى کرد و خواهان افزایش کمکهاى اقتصادى آن کشور به ایران شد . آیزنهاور نیز به دکتر مصدق پاسخ رد داد و از او خواست تا فرصت باقى است اقداماتى براى جلوگیرى از بدتر شدن اوضاع به عمل آورد . در بیست و هفتم تیر ماه سال ۱۳۳۲ پنجاه و سه نفر از کارکنان اداره اصل چهار و سفارت آمریکا ، تهران را ترک کردند و در کنار آن ، مقادیر معتنابهى سلاح براى کودتا مخفیانه و تحت عنوان کمکهاى انسان دوستانه اصل چهار وارد کشور شد . عوامل داخلى فضاى سیاسى و اختلافات گسترده میان رهبران نهضت باعث شد که سرلشکر فضل الله زاهدى - که سابقه طولانى در خونریزى و بىرحمى نسبت به مردم و شورشهاى داخلى داشت و در دولت دکتر مصدق نیز مدتى عهده دار سمت وزارت کشور بود ، پس از برکنارى ، به یک نظامى مدعى نخست وزیرى و محور مخالفان دکتر مصدق تبدیل شود .
در ششم اسفند سال ۱۳۳۱ به دستور وى بازداشت گردید پس از مدتى به دلیل اهمال مسئولان دولت آزاد شد . از طرف دیگر آمریکاییها و انگلیسیها با هماهنگى اعضاى خانواده سلطنت از جمله اشرف پهلوى به جلب همکارى عوامل خود پرداختند . اشرف پهلوى ، در این مورد مىنویسد : « در تابستان ۱۳۳۲ یک نفر ایرانى . . . . به من تلفن کرد که آمریکا و انگلیس درباره وضع کنونى ایران بسیار نگرانند لذا مىخواهم با دو مرد یکى آمریکائى و دیگرى انگلیسى ملاقاتى داشته باشید . . . . مرد آمریکائى به من گفت که نماینده جان فاستر دالس و آن مرد انگلیسى هم نماینده وینستون چرچیل است که حزب محافظه کارش اخیراً به قدرت رسیده است . مرد انگلیسى . . . . گفت زمان عمل فرا رسیده است ولى ما باید از شما تقاضاى کمک کنیم و چون از شما تقاضا مىکنیم که عملاً زندگى خود را به خطر بیندازید چک سفیدى را در اختیارتان قرار مىدهیم تا هر مبلغى که مایل باشید روى آن بنویسید . . . . وقتى که به تهران رسیدم هنوز نیم ساعت نگذشته بود که فرماندار نظامى تهران دستور مصدق براى خروج را ابلاغ کرد و لى من نپذیرفتم و مصدق ۲۴ ساعت فرصت داد . و من در این مدت پاکت ارسالى آن مرد آمریکائى را از طریق همسر شاه به وى دادم . » مضمون پاکت ارسالى ، دستور آمریکائىها مبنى بر همکارى با کودتاچیان بود که از طریق اشرف به شاه ابلاغ شد . در همان روز ژنرال نورمن شوارتسکف ، مستشار سابق ژاندارمرى ، با وجوه اعطائى سازمان سیا به مبلغ پنج میلیون دلار ، به منظور سازماندهى کودتا وارد تهران شد و پس از ملاقات با جمعى از افسران و سرلشکر زاهدى از کشور خارج شد . او در این سفر ، پنج میلیون دلار به زاهدى بابت هزینههاى کودتا پرداخت . در ششم مرداد ماه جان فاستر دالس ، وزیر خارجه آمریکا ، گفت : « فعالیت روز افزون حزب غیرقانونى کمونیست توده در ایران واغماض و چشم پوشى دولت ایران از این گونه فعالیتها ، نگرانى بزرگى براى دولت آمریکا ایجاد کرده است .
» در پى آن کرمیت روزولت مسئول امور خاورمیانه سازمان سیا ، با نام جعلى جیمز اف لاکریج از طریق مرز عراق در استان کرمانشاه وارد ایران شد . با ورود روزولت ، تحرک بیشترى به فعالیت کودتا داده شد . رزولت علاوه بر پول ، حجم قابل توجهى مقاله ، کاریکاتور ، و امکانات لازم براى فضاسازى نیز به همراه خود آورده بود . در یازدهم مرداد سال ۱۳۳۲ کرمیت روزولت ، رهبر کودتا ، با شاه ملاقات کرد و طرح کودتا و برکنارى مصدق و نخست وزیرى زاهدى را با وى مطرح و رضایت نهائى وى را در عزل مصدق و انتصاب زاهدى جلب نمود . سه روز بعد در چهاردهم مرداد سال ۱۳۳۲ ژنرال آیزنهاور ، رئیس جمهور آمریکا ، در یک سخنرانى تصریح کرد که : « آمریکا مصمم است راه پیشروى کمونیسم در ایران و دیگر کشورهاى آسیائى را مسدود کند . پیروزى نخست وزیر بر اقلیت ناراضى مجلس و انحلال آن ثمر همکارى مصدق و حزب توده بوده است . هشدار آیت الله کاشانى به مصدق در روز بیست و هفتم مرداد ، آیت الله کاشانى طى نامهاى به دکتر مصدق او را از شرایط جدیدى که کودتاچیان تدارک دیده بودند ، مطلع ساخت و از او خواست که با همکارى با او تصمیمات لازم براى جلوگیرى از کودتا را تدارک ببیند . هر چند دوستان دکتر مصدق بسیار کوشیدند که در صحت نامه تردید ایجاد کنند تا به نحوى بار مسئولیت اهمال در مقابله با کودتا و رها کردن نهضت دراوج خطر را از دوش دکتر مصدق و همکارانش بکاهند . توجه به این واقعیت تاریخى که با همکارى آیت الله کاشانى و دکتر مصدق امکان جلوگیرى از کودتا و سلطه بیست و پنج ساله آمریکا وجود داشته است ، امرى در خور توجه است که براى ملت ایران در شرایطى اینگونه مىتواند راهگشا باشد اما دکتر مصدق در اوج مشکلات و مخاطرات دست حمایت دوستان و همکاران خود را نفشرد معذلک اصرار و ابرام دوستان دکتر مصدق در مقصر جلوه دادن دیگران از جمله آیتالله کاشانى و یا حزب توده و سازمان نظامى ، هیچ از بار مسئولیت اهمال در برابر کودتا نمىکاهد و هر دولتى مکلف است از امانت مردمى خویش به طور جدى مراقبت و دفاع نماید .
صرفنظر از دستخط و امضا ، متن و فضاى حاکم بر آن و ادبیات نوشتارى آیت الله کاشانى ، پاسخ رسمى دکتر مصدق و امضاى وى در پاى نامه نیز هیچ تردیدى در صحت صدور آن باقى نمىگذارد . دکتر مصدق در پاسخ نامه آیت الله کاشانى نوشت : « ۲۷ مرداد ماه مرقومه حضرت آقا توسط آقاى حسن سالمى زیارت شد اینجانب مستظهر به پشتیبانى ملت ایران هستم . والسلام . دکتر محمد مصدق . » با این پاسخ دکتر مصدق ، آیتالله کاشانى را از دخالت در حوادث آینده منع کرد و حتى اعلام حمایت وى را نیز لازم نشمرد . کودتاى ۲۸ مرداد و سقوط دکتر مصدق با شکست طرح اولیه کودتا و استفاده از ارتش ، که بیشتر با برنامه آمریکایىها همخوانى داشته است ، مرحله دوم کودتا در بیست و هشتم مرداد ماه توسط شاپور جى و عوامل انگلیسى و حمایت آمریکائىها به اجرا گذاشته شد . براساس برنامهریزىهاى سرهنگ حسن اخوى ، طراح اجرائى کودتا ، باید از مردم و جمعى از اراذل و اوباش علیه مصدق و دولت او استفاده گردد . خاصه آن که دولت مصدق دستور داده بود که هوادارانش خیابانها را ترک نمایند و این ، بهترین فرصت را براى کودتا فراهم کرده بود . اجراى کودتا مراحل طراحى عملیات اجرائى کودتاى بیست و هشتم مرداد به شرح زیر بود : ۱ _ از نقاط مختلف شهر جمعیت هائى تشکیل شود و تعداد تقریبى هر جمعیت و رهبر هر گروه معلوم گردد . _ ۲ هر یک از جمعیتها در مسیرهاى تعیین شده به مرکز شهر حرکت نمایند و همزمان به مقصد محل خیابان شاه - نادرى برسند . _ ۳ باشگاههاى ورزشى مانند باشگاه تاج نیز به حرکت درآیند . _ ۴ شعار کلیه افراد سلطنت محمدرضا باشد . _ ۵ افراد گارد جاویدان به جمعیت بپیوندند . _ ۶ خانه دکتر مصدق را محاصره و وى را دستگیر نمایند . ۷ - دستگیرى دکتر مصدق از رادیو اعلام و زاهدى با تانک به نخست وزیرى برود و از شاه دعوت به بازگشت کند . در روز بیست و هشتم مرداد ، طرح فوق به طورکامل اجرا شد و واحدهاى نظامى طرفدار دکتر مصدق نیز دخالتى در خنثى سازى کودتا انجام ندادند .
بدین ترتیب کودتا به پیروزى رسید و سرلشگر زاهدى به نخستوزیرى رسید و محمدرضا پهلوى به کشور بازگشت . بعد از تسلیم دکتر مصدق ، کرمیت روزولت با شاه ملاقات کرد و شاه ضمن تشکر از او گفت : « من تاج و تختم را از برکت خداوند ، ملتم و ارتشم و شما دارم . . . و هر گاه فاطمى را به خاطر سرنگونى مجسمههاى من و پدرم پیدا کنم ، بى درنگ اعدامش خواهم کرد . » منابع : . ۱ سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامى .
اما رضا فلاح و مرتضى قلىخان بیات را در مسئولیت خود ابقا کرد . احمد قوام السلطنه نیز که به موجب مصوبه مجلس مىبایست تحت تعقیب قرار گیرد و مجازات شود على رغم اینکه دسترسى به وى ممکن بود ، عملا مجازات نشد و اقدامى علیه وى صورت نگرفت . همین امر ، زمینه ساز جرأت یافتن دیگران در فعالیت علیه مصدق و اعتراض دیگر رهبران و سیاسیون نهضت گردید . شبکه « بدامن » و فعالیتهاى آن سیاست مصدق که در داخل مورد اعتراض نیروهاى مذهبى و روحانیون قرار گرفته بود ، سازمان جاسوسى انگلستان را بر آن داشت که شبکهاى از فعالیتهاى سیاسى علیه دولت مصدق را در قالب فعالیتهاى کمونیستى سازماندهى نماید . فعالیتهائى که از حوز اشراف حزب توده و سازمان جاسوسى دولت کمونیستى شورى خارج بود و هر دو تصور مىکردند که فعالیت این گروههاى سیاسى به نفع سیاستهاى آنها صورت مىگیرد . در همین راستا ، سازمان جاسوسى انگلستان ، با هدایت شاپور جى در داخل و کریستوفر ودهاوس درانگلستان ، با کارگردانى اسدالله علم به جذب تعدادى از کمونیستهاى سابق پرداخت و با به خدمت گرفتن آنها ، فعالیتهاى مختلفى را در پوشش حزب توده انجام داد . تصور حزب توده و روسها ، گسترش نفوذ آنها در ایران بود . اما تصور دکتر مصدق ، استفاده از آنان در مسیر اهداف خود بود . این گروه انگلیسى که در بین مردم به « توده نفتى » مشهور بودند ، با تبلیغات علیه مذهب و روحانیت و معتقدات دینى ، این باور را در میان مردم ایجاد مىکردند که دولت مصدق دولتى ضد مذهبى و زمینه ساز نفوذ کمونیستهاست . شبکههاى تحت هدایت « شاپور جى » و « اسدالله علم » در اجراى این سیاست نقشى فعال داشتند . اسدالله علم ، با جذب چهرههاى روشنفکر ، مطبوعاتى و سیاسى یکى از موثرترین اجزاى این عملیات بوده است . مارک گاز یوروسکى ، در پژوهشى درباره کودتاى بیست و هشت مرداد ۱۳۳۲ مىنویسد : « . . . اجراى یک سلسله عملیات با رمز بدامن از سال ۱۹۴۸ به منظور مقابله با نفوذ شوروى و حزب توده آغاز شده بود .
بدامن ، نام یک برنامه تبلیغاتى و سیاسى گسترده بود ، که از طریق شبکهاى به سرپرستى دو تن ایرانى با نامهاى رمز « نرن » و « سیلى » اداره مىشد و ظاهراً سالانه بودجهاى معادل یک میلیون دلار داشت . » فعالیت شبکه شاپور جى و اسدالله علم بر دو محور متمرکز بود : عملیات نفوذ سیاسى و عملیات جنگ تبلیغاتى و فرهنگى . عوامل این شبکه توانسته بودند که در حزب توده ، جبهه ملى ، حزب زحمتکشان ، نیروى سوم ، حزب ایران و . . . . نفوذ کنند . گازیوروسکى در این باره مىنویسد : « در این ایام « شبکه بدامن » تا سطوح عالى تشکیلات حزب توده رخنه کرده بود و از متن تمام دستورات رهبرى حزب به کاردها اطلاع داشت . » گسترش اختلافات در کنار تبلیغات زهرآگین ، سیاستهاى دکتر مصدق نیز در راستاى تمرکز بخشیدن به قدرت خویش و اعمال محدودیت در حوزههاى دخالت آیت الله کاشانى و نیروهاى مذهبى و نفى حضور آنان سبب شد که وى در میان مجموعهایى از مشکلات تنها بماند به عنوان نمونه وى سیدمجتبى نواب صفوى ، رهبر فدائیان اسلام ، را - که مىتوانست با نیروهاى فدائى تحت امرش حمایت سیاسى و نظامى مناسبى براى حکومت او فراهم آورد - در همان ماههاى اولیه حکومت خویش و به جرم ایراد یک سخنرانى در سال ۱۳۲۷ در آمل که در پى آن مردم به چند مغازه مشروب فروشى حمله کرده بودند ، به زندان انداخت و عملاً در برابر نیروهایى که با فداکارى آنان به مجلس و ریاست دولت رسیده بود ، ایستاد . علاوه بر آن مجموعه فعالیتهاى ضد دینى گروههاى سیاسى با گرایش انگلیسى و روسى ، فضاى روانى این افتراق را تشدید کرده بود . اختلافات دکتر مصدق و آیت الله کاشانى در مسائلى مانند تمدید لایحه اختیارات دکتر مصدق ، اجراى پارهاى از احکام شرعى در خصوص منع فروش مشروبات الکلى و همچنین نوع عزل و نصبها و چگونگى تنظیم قرارداد جدید نفت ، سبب بروز شکاف عمیقى میان رهبران نهضت و نمایندگان طرفدار آنها شد و سیل اتهامات و تبلیغات سیاسى علیه یکدیگر آغاز و پى گرفته شد .
با وجود جلسات متعدد آشتى کنان که بین آنها برگزار شد ، در نهایت به دلیل عدم درایت انقلابى و گذشت متقابل ، راه اختلاف مجدداً ، در پیش گرفته مىشد . دیپلماسى کودتائى آمریکا در کنار این اختلافات داخلى ، سیاستهاى آمریکا و انگلیس در مسیر کودتا علیه دولت دکتر مصدق و نهضت ملى به طور جدى پى گرفته شد و دکتر مصدق در ملاقات با لوى هندرسن ، سفیر آمریکا ، نسبت به حمایت این کشور از انگلیس و عمل نکردن به وعدههایش ، وى را سرزنش کرد . در سوم خرداد سال ۱۳۳۲ جان فاستر دالس ، وزیر خارجه آمریکا ، خبر از وقوع تحولاتى مهم در خاورمیانه داد . در اواخر خرداد ۱۳۳۲ ژنرال آیز نهاور در قبال درخواست کمک دولت ایران اعلام کرد : « چون دولت ایران توانایى فروش نفت خود را دارد ، دولت آمریکا هیچ گونه کمک مالى به ایران نخواهد کرد . افزون بر این تا رضایت دولت انگلیس جلب نشود ، آمریکا از خرید نفت ایران خوددارى خواهد کرد . با وجود این ، ما نسبت به سختى و موقعیت دشوار ایران آگاهیم و امیدواریم تا وضع ایران بدتر نشده دولت ایران نظرات دولت انگلیس را بپذیرد . » اما با وجود این ، دکتر مصدق در نامهاى به آیزنهاور از مواضع آمریکا در قبال ایران ابراز نارضایتى کرد و خواهان افزایش کمکهاى اقتصادى آن کشور به ایران شد . آیزنهاور نیز به دکتر مصدق پاسخ رد داد و از او خواست تا فرصت باقى است اقداماتى براى جلوگیرى از بدتر شدن اوضاع به عمل آورد . در بیست و هفتم تیر ماه سال ۱۳۳۲ پنجاه و سه نفر از کارکنان اداره اصل چهار و سفارت آمریکا ، تهران را ترک کردند و در کنار آن ، مقادیر معتنابهى سلاح براى کودتا مخفیانه و تحت عنوان کمکهاى انسان دوستانه اصل چهار وارد کشور شد . عوامل داخلى فضاى سیاسى و اختلافات گسترده میان رهبران نهضت باعث شد که سرلشکر فضل الله زاهدى - که سابقه طولانى در خونریزى و بىرحمى نسبت به مردم و شورشهاى داخلى داشت و در دولت دکتر مصدق نیز مدتى عهده دار سمت وزارت کشور بود ، پس از برکنارى ، به یک نظامى مدعى نخست وزیرى و محور مخالفان دکتر مصدق تبدیل شود .
در ششم اسفند سال ۱۳۳۱ به دستور وى بازداشت گردید پس از مدتى به دلیل اهمال مسئولان دولت آزاد شد . از طرف دیگر آمریکاییها و انگلیسیها با هماهنگى اعضاى خانواده سلطنت از جمله اشرف پهلوى به جلب همکارى عوامل خود پرداختند . اشرف پهلوى ، در این مورد مىنویسد : « در تابستان ۱۳۳۲ یک نفر ایرانى . . . . به من تلفن کرد که آمریکا و انگلیس درباره وضع کنونى ایران بسیار نگرانند لذا مىخواهم با دو مرد یکى آمریکائى و دیگرى انگلیسى ملاقاتى داشته باشید . . . . مرد آمریکائى به من گفت که نماینده جان فاستر دالس و آن مرد انگلیسى هم نماینده وینستون چرچیل است که حزب محافظه کارش اخیراً به قدرت رسیده است . مرد انگلیسى . . . . گفت زمان عمل فرا رسیده است ولى ما باید از شما تقاضاى کمک کنیم و چون از شما تقاضا مىکنیم که عملاً زندگى خود را به خطر بیندازید چک سفیدى را در اختیارتان قرار مىدهیم تا هر مبلغى که مایل باشید روى آن بنویسید . . . . وقتى که به تهران رسیدم هنوز نیم ساعت نگذشته بود که فرماندار نظامى تهران دستور مصدق براى خروج را ابلاغ کرد و لى من نپذیرفتم و مصدق ۲۴ ساعت فرصت داد . و من در این مدت پاکت ارسالى آن مرد آمریکائى را از طریق همسر شاه به وى دادم . » مضمون پاکت ارسالى ، دستور آمریکائىها مبنى بر همکارى با کودتاچیان بود که از طریق اشرف به شاه ابلاغ شد . در همان روز ژنرال نورمن شوارتسکف ، مستشار سابق ژاندارمرى ، با وجوه اعطائى سازمان سیا به مبلغ پنج میلیون دلار ، به منظور سازماندهى کودتا وارد تهران شد و پس از ملاقات با جمعى از افسران و سرلشکر زاهدى از کشور خارج شد . او در این سفر ، پنج میلیون دلار به زاهدى بابت هزینههاى کودتا پرداخت . در ششم مرداد ماه جان فاستر دالس ، وزیر خارجه آمریکا ، گفت : « فعالیت روز افزون حزب غیرقانونى کمونیست توده در ایران واغماض و چشم پوشى دولت ایران از این گونه فعالیتها ، نگرانى بزرگى براى دولت آمریکا ایجاد کرده است .
» در پى آن کرمیت روزولت مسئول امور خاورمیانه سازمان سیا ، با نام جعلى جیمز اف لاکریج از طریق مرز عراق در استان کرمانشاه وارد ایران شد . با ورود روزولت ، تحرک بیشترى به فعالیت کودتا داده شد . رزولت علاوه بر پول ، حجم قابل توجهى مقاله ، کاریکاتور ، و امکانات لازم براى فضاسازى نیز به همراه خود آورده بود . در یازدهم مرداد سال ۱۳۳۲ کرمیت روزولت ، رهبر کودتا ، با شاه ملاقات کرد و طرح کودتا و برکنارى مصدق و نخست وزیرى زاهدى را با وى مطرح و رضایت نهائى وى را در عزل مصدق و انتصاب زاهدى جلب نمود . سه روز بعد در چهاردهم مرداد سال ۱۳۳۲ ژنرال آیزنهاور ، رئیس جمهور آمریکا ، در یک سخنرانى تصریح کرد که : « آمریکا مصمم است راه پیشروى کمونیسم در ایران و دیگر کشورهاى آسیائى را مسدود کند . پیروزى نخست وزیر بر اقلیت ناراضى مجلس و انحلال آن ثمر همکارى مصدق و حزب توده بوده است . هشدار آیت الله کاشانى به مصدق در روز بیست و هفتم مرداد ، آیت الله کاشانى طى نامهاى به دکتر مصدق او را از شرایط جدیدى که کودتاچیان تدارک دیده بودند ، مطلع ساخت و از او خواست که با همکارى با او تصمیمات لازم براى جلوگیرى از کودتا را تدارک ببیند . هر چند دوستان دکتر مصدق بسیار کوشیدند که در صحت نامه تردید ایجاد کنند تا به نحوى بار مسئولیت اهمال در مقابله با کودتا و رها کردن نهضت دراوج خطر را از دوش دکتر مصدق و همکارانش بکاهند . توجه به این واقعیت تاریخى که با همکارى آیت الله کاشانى و دکتر مصدق امکان جلوگیرى از کودتا و سلطه بیست و پنج ساله آمریکا وجود داشته است ، امرى در خور توجه است که براى ملت ایران در شرایطى اینگونه مىتواند راهگشا باشد اما دکتر مصدق در اوج مشکلات و مخاطرات دست حمایت دوستان و همکاران خود را نفشرد معذلک اصرار و ابرام دوستان دکتر مصدق در مقصر جلوه دادن دیگران از جمله آیتالله کاشانى و یا حزب توده و سازمان نظامى ، هیچ از بار مسئولیت اهمال در برابر کودتا نمىکاهد و هر دولتى مکلف است از امانت مردمى خویش به طور جدى مراقبت و دفاع نماید .
صرفنظر از دستخط و امضا ، متن و فضاى حاکم بر آن و ادبیات نوشتارى آیت الله کاشانى ، پاسخ رسمى دکتر مصدق و امضاى وى در پاى نامه نیز هیچ تردیدى در صحت صدور آن باقى نمىگذارد . دکتر مصدق در پاسخ نامه آیت الله کاشانى نوشت : « ۲۷ مرداد ماه مرقومه حضرت آقا توسط آقاى حسن سالمى زیارت شد اینجانب مستظهر به پشتیبانى ملت ایران هستم . والسلام . دکتر محمد مصدق . » با این پاسخ دکتر مصدق ، آیتالله کاشانى را از دخالت در حوادث آینده منع کرد و حتى اعلام حمایت وى را نیز لازم نشمرد . کودتاى ۲۸ مرداد و سقوط دکتر مصدق با شکست طرح اولیه کودتا و استفاده از ارتش ، که بیشتر با برنامه آمریکایىها همخوانى داشته است ، مرحله دوم کودتا در بیست و هشتم مرداد ماه توسط شاپور جى و عوامل انگلیسى و حمایت آمریکائىها به اجرا گذاشته شد . براساس برنامهریزىهاى سرهنگ حسن اخوى ، طراح اجرائى کودتا ، باید از مردم و جمعى از اراذل و اوباش علیه مصدق و دولت او استفاده گردد . خاصه آن که دولت مصدق دستور داده بود که هوادارانش خیابانها را ترک نمایند و این ، بهترین فرصت را براى کودتا فراهم کرده بود . اجراى کودتا مراحل طراحى عملیات اجرائى کودتاى بیست و هشتم مرداد به شرح زیر بود : ۱ _ از نقاط مختلف شهر جمعیت هائى تشکیل شود و تعداد تقریبى هر جمعیت و رهبر هر گروه معلوم گردد . _ ۲ هر یک از جمعیتها در مسیرهاى تعیین شده به مرکز شهر حرکت نمایند و همزمان به مقصد محل خیابان شاه - نادرى برسند . _ ۳ باشگاههاى ورزشى مانند باشگاه تاج نیز به حرکت درآیند . _ ۴ شعار کلیه افراد سلطنت محمدرضا باشد . _ ۵ افراد گارد جاویدان به جمعیت بپیوندند . _ ۶ خانه دکتر مصدق را محاصره و وى را دستگیر نمایند . ۷ - دستگیرى دکتر مصدق از رادیو اعلام و زاهدى با تانک به نخست وزیرى برود و از شاه دعوت به بازگشت کند . در روز بیست و هشتم مرداد ، طرح فوق به طورکامل اجرا شد و واحدهاى نظامى طرفدار دکتر مصدق نیز دخالتى در خنثى سازى کودتا انجام ندادند .
بدین ترتیب کودتا به پیروزى رسید و سرلشگر زاهدى به نخستوزیرى رسید و محمدرضا پهلوى به کشور بازگشت . بعد از تسلیم دکتر مصدق ، کرمیت روزولت با شاه ملاقات کرد و شاه ضمن تشکر از او گفت : « من تاج و تختم را از برکت خداوند ، ملتم و ارتشم و شما دارم . . . و هر گاه فاطمى را به خاطر سرنگونى مجسمههاى من و پدرم پیدا کنم ، بى درنگ اعدامش خواهم کرد . » منابع : . ۱ سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامى .
نظرات