صحیح مسلم نقل مى کند:
قالَ رسولُ اللهِ صلى الله علیه وآله: إنَّ فِى أصحَابى إثنَا عَشَرَ مُنَافِقاً ثَمَانِیَّةٌ مِنهُم لا یَدخُلُونَ الجَنَّةَ حَتّى یَلِجَ الجَمَلُ فى سَمِّ الخِیَاطِ»؛صحیح مسلم، ج 8، ص 122.
؛ «همانا در اصحاب من دوازده منافق وجود دارد که هشت نفر از آنان امکان ورود به بهشت را ندارند مگر اینکه شتر (-(یا طناب کلفت)-) از سوراخ سوزن عبور کند». (یعنى محال است)
چرا عمر بن الخطاب مرتب از حذیفة بن یمان که عالم به اسامى منافقین بود مکرر مى پرسید: تو را به خدا قسم مى دهم «آیا اسم من جزء آن گروه منافقین هست؟»
چرا هیچگاه حذیفة بن یمان او را تبرئه نکرد؟!
ترس عمر به چه خاطر بود؟!
آیا سب و لعن آن اصحابى که طبق روایت از اهل جهنم شمرده شده اند، اشکال دارد؟!
قالَ رسولُ اللهِ صلى الله علیه وآله: إنَّ فِى أصحَابى إثنَا عَشَرَ مُنَافِقاً ثَمَانِیَّةٌ مِنهُم لا یَدخُلُونَ الجَنَّةَ حَتّى یَلِجَ الجَمَلُ فى سَمِّ الخِیَاطِ»؛صحیح مسلم، ج 8، ص 122.
؛ «همانا در اصحاب من دوازده منافق وجود دارد که هشت نفر از آنان امکان ورود به بهشت را ندارند مگر اینکه شتر (-(یا طناب کلفت)-) از سوراخ سوزن عبور کند». (یعنى محال است)
چرا عمر بن الخطاب مرتب از حذیفة بن یمان که عالم به اسامى منافقین بود مکرر مى پرسید: تو را به خدا قسم مى دهم «آیا اسم من جزء آن گروه منافقین هست؟»
چرا هیچگاه حذیفة بن یمان او را تبرئه نکرد؟!
ترس عمر به چه خاطر بود؟!
آیا سب و لعن آن اصحابى که طبق روایت از اهل جهنم شمرده شده اند، اشکال دارد؟!
نظرات