«حجاب» به معناى پرده، حاجب، پوشیدن و پنهان کردن و مانع، خواه مانع مادّى مانند پرده و دیوار راغب اصفهانى، المفردات فى غرائب القرآن، قم، نشرالکتاب، ج دوم، ص ۱۰۸ ؛ سید على اکبر قرشى، قاموس قرآن، ج ۲، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۱، ج سوم، ص ۱۰۳-۱۰۵؛ مریم (۱۹)، آیه ۳۳ ؛ احزاب (۳۳)، آیه ۱۷ ؛ اعراف (۷)، آیه ۵۳. و یا مانع معنوى است. این واژه هفت بار در قرآن کریم آمده و معناى آن در این هفت مورد چیزى است که شورى (۴۲)، آیه ۵۱ ؛ فصلت (۴۱)، آیه ۵ ؛ اسراء (۱۷)، آیه ۴۵. از هر نظر، مانع دیده شدن چیزى دیگرى مى شود.
چنان که درباره زنان پیامبرصلى الله علیه وآله در قرآن مجید مى خوانیم: «وَ إِذا سَألْتمُوهُنَّ مَتاعا فَسألوهُنَّ مِن وَراءِ حجابٍ...»؛ احزاب (۳۳)، آیه ۵۳.؛ «(-(به مسلمانان مرد سفارش شده)-) اگر از زنان چیزى خواستید از پشت پرده درخواست کنید».با توجه به ذیل آیه که مرتضى مطهرى، مسئله حجاب، ص ۷۴. مى فرماید: «ذَلِکَ اَطهُر لقلوبِکم و قُلوبِهُنَّ» مى توان فهمید که مسئله آداب معاشرت زن و مرد با یکدیگر را مطرح مى کند؛ چنان که صدر آیه در همین موضوع بود و در آیات ۳۲ و ۶۰ سوره احزاب که در خصوص حجاب اسلامى و نحوه برخورد و ارتباط زن و مرد نامحرم با هم رهنمود مى دهد، لذا به کارگیرى کلمه «حجاب» در قرآن کریم، به معناى حجاب اسلامى مصطلح نیست و همین معنا سبب گردیده بسیارى گمان کنند اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود یا مثل ویل دورانت همان، ص ۷۳. بگویند: «این امر خود مبناى پرده پوشى در میان مسلمانان به شمار مى رود» ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجمه: احمد آرام و دیگران، ج ۱، ص ۴۳۳و۴۳۴. و یا مدّعى شوند: حجاب به وسیله ایرانیان به مسلمانان و اعراب سرایت کرده است، در حالى که آیات مربوط به پوشش اسلامى زنان پیش از مسلمان شدن ایرانیان نازل شده است.
همان گونه که ویل دورانت مى گوید و کتب تفسیر شیعه و سنّى آن را تأیید مى کنند اعراب چنین پوششى نداشتند مرتضى مطهرى، پیشین، ص ۲۲؛ ر.ک: تفاسیر: فضل بن حسن طبرسى، مجمع البیان و زمخشرى، کشّاف، ذیل آیات ۳۳ احزاب و ۶۰ نور. و عادتشان تبرّج و خودنمایى بود که اسلام آن را ممنوع ساخت: «وَ لا تَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجاهِلیَّةِ الاُولى»؛ احزاب (۳۳)، آیه ۳۳. بنابراین، گرچه پوشش، فرهنگ عمومى و رایج بین همه ملل بود، اما پوشش اسلامى به نحوى که ضمن پرهیز از خودنمایى، حدود و مشخصات خاصى دارد، از فرهنگ اسلامى وارد فرهنگ ایرانیان شد.
در قرآن مجید درباره حجاب و پوشش از واژه «جلباب» احزاب (۳۳)، آیه ۵۹. و یا «خمار» نور (۲۴)، آیه ۳۱. استفاده شده و در روایات در بحث نماز (کتاب الصلوة) و ازدواج (کتاب النکاح) واژه «ستر» و «ساتر» به معناى پوشش و وسیله پوشش زن در مقابل نامحرمان استفاده شده است.ناگفته نماند؛ پوشش اسلامى بانوان به معناى حبس و زندانى کردن و قرار دادن آن پشت پرده و در نتیجه، عدم مشارکت این گروه عظیم در فعالیت هاى اجتماعى نیست؛ چه این که مشارکت سیاسى زنان در اسلام، زمانى به رسمیت شناخته شد و آنان در کنار مردان در بیعت با رسول اکرم صلى الله علیه وآله قرار گرفتند که عرف و جامعه آن روزگار، براى زن منزلتى قایل نبودند ممتحنه (۶۰)، آیه ۱۲. و در غرب، با چهارده قرن تأخیر آن هم از روى اضطرار و به منظور استفاده ابزارى از احساسات و آراء سیاسى زنان مطرح گردید، بلکه حجاب و پوشش زمانى مطرح است که زن در اجتماع حضور مى یابد اما به جهت اینکه استفاده ابزارى از او نشود و از مزاحمت ها در امان باشد لازم است که در معاشرت با مردان بدنش را بپوشاند و به جلوه گرى و خودنمایى نپردازد و مشارکتش در فعالیت ها بر اصول انسانى و اسلامى استوار باشد مرتضى مطهرى، پیشین، ص ۷۳ ؛ ناصر مکارم شیرازى و دیگران، تفسیر نمونه، ج ۱۷، صص ۴۰۳-۴۰۱..
چنان که درباره زنان پیامبرصلى الله علیه وآله در قرآن مجید مى خوانیم: «وَ إِذا سَألْتمُوهُنَّ مَتاعا فَسألوهُنَّ مِن وَراءِ حجابٍ...»؛ احزاب (۳۳)، آیه ۵۳.؛ «(-(به مسلمانان مرد سفارش شده)-) اگر از زنان چیزى خواستید از پشت پرده درخواست کنید».با توجه به ذیل آیه که مرتضى مطهرى، مسئله حجاب، ص ۷۴. مى فرماید: «ذَلِکَ اَطهُر لقلوبِکم و قُلوبِهُنَّ» مى توان فهمید که مسئله آداب معاشرت زن و مرد با یکدیگر را مطرح مى کند؛ چنان که صدر آیه در همین موضوع بود و در آیات ۳۲ و ۶۰ سوره احزاب که در خصوص حجاب اسلامى و نحوه برخورد و ارتباط زن و مرد نامحرم با هم رهنمود مى دهد، لذا به کارگیرى کلمه «حجاب» در قرآن کریم، به معناى حجاب اسلامى مصطلح نیست و همین معنا سبب گردیده بسیارى گمان کنند اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود یا مثل ویل دورانت همان، ص ۷۳. بگویند: «این امر خود مبناى پرده پوشى در میان مسلمانان به شمار مى رود» ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجمه: احمد آرام و دیگران، ج ۱، ص ۴۳۳و۴۳۴. و یا مدّعى شوند: حجاب به وسیله ایرانیان به مسلمانان و اعراب سرایت کرده است، در حالى که آیات مربوط به پوشش اسلامى زنان پیش از مسلمان شدن ایرانیان نازل شده است.
همان گونه که ویل دورانت مى گوید و کتب تفسیر شیعه و سنّى آن را تأیید مى کنند اعراب چنین پوششى نداشتند مرتضى مطهرى، پیشین، ص ۲۲؛ ر.ک: تفاسیر: فضل بن حسن طبرسى، مجمع البیان و زمخشرى، کشّاف، ذیل آیات ۳۳ احزاب و ۶۰ نور. و عادتشان تبرّج و خودنمایى بود که اسلام آن را ممنوع ساخت: «وَ لا تَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجاهِلیَّةِ الاُولى»؛ احزاب (۳۳)، آیه ۳۳. بنابراین، گرچه پوشش، فرهنگ عمومى و رایج بین همه ملل بود، اما پوشش اسلامى به نحوى که ضمن پرهیز از خودنمایى، حدود و مشخصات خاصى دارد، از فرهنگ اسلامى وارد فرهنگ ایرانیان شد.
در قرآن مجید درباره حجاب و پوشش از واژه «جلباب» احزاب (۳۳)، آیه ۵۹. و یا «خمار» نور (۲۴)، آیه ۳۱. استفاده شده و در روایات در بحث نماز (کتاب الصلوة) و ازدواج (کتاب النکاح) واژه «ستر» و «ساتر» به معناى پوشش و وسیله پوشش زن در مقابل نامحرمان استفاده شده است.ناگفته نماند؛ پوشش اسلامى بانوان به معناى حبس و زندانى کردن و قرار دادن آن پشت پرده و در نتیجه، عدم مشارکت این گروه عظیم در فعالیت هاى اجتماعى نیست؛ چه این که مشارکت سیاسى زنان در اسلام، زمانى به رسمیت شناخته شد و آنان در کنار مردان در بیعت با رسول اکرم صلى الله علیه وآله قرار گرفتند که عرف و جامعه آن روزگار، براى زن منزلتى قایل نبودند ممتحنه (۶۰)، آیه ۱۲. و در غرب، با چهارده قرن تأخیر آن هم از روى اضطرار و به منظور استفاده ابزارى از احساسات و آراء سیاسى زنان مطرح گردید، بلکه حجاب و پوشش زمانى مطرح است که زن در اجتماع حضور مى یابد اما به جهت اینکه استفاده ابزارى از او نشود و از مزاحمت ها در امان باشد لازم است که در معاشرت با مردان بدنش را بپوشاند و به جلوه گرى و خودنمایى نپردازد و مشارکتش در فعالیت ها بر اصول انسانى و اسلامى استوار باشد مرتضى مطهرى، پیشین، ص ۷۳ ؛ ناصر مکارم شیرازى و دیگران، تفسیر نمونه، ج ۱۷، صص ۴۰۳-۴۰۱..
نظرات