هدف تکامل ۱۳۹۲/۰۳/۲۷ - ۸۱۰ بازدید

هدف خداوند از آفرینش جهان و انسان ها چه بوده؟ و تکامل براى چیست؟ و اساساً کمال و تکامل چیست؟

این پرسش از جمله پرسش هایى است که معمولاً همراه رشد و بالندگى فکرى و عقلانى به ذهن خطور مى کند و همین که انسان خود و خدا و جهان هستى را شناخت به این پرسش روى مى آورد که راستى هدف خداوند از آفرینش جهان و انسان ها چه بوده؟ و تکامل براى چیست؟ و اساساً کمال و تکامل چیست؟ و ده ها پرسش دیگر.در پاسخ به پرسش مذکور به نکاتى اشاره مى شود:
1. در گام نخست شایسته است واژه کمال و تکامل از نظر مفهومى توضیح داده شود. براى کمال تعاریف گوناگونى ارائه شده است؛ کمال یعنى مرحله اى که همه آثار و خواصّ مورد انتظار به فعلیّت و شکوفایى مى رسد؛ در واقع زمانى که همه استعدادها و قابلیت هاى یک شى ء به فعلیّت و بالندگى برسد، گفته مى شود او کامل گردیده است.
کمال یک اسب، در چالاکى و پیشتازى در مسابقات است و کمال انسان در آراسته شدن به فضایل و نیکى هاى اخلاقى، رفتارى و کمال فکرى و عقلانى و در نهایت «قُرب به خداوند» مى باشد.
نکته شایان توجّه این که خداوند سبحان براى ذات خود هیچ هدفى ندارد تا با تأمین آن هدف، نقص و کاستى خویش را برطرف گرداند و تکامل یابد، زیرا او کمال مطلق و بى نیاز مطلق است؛ بنابراین کمال مورد بحث براى آفریده ها و مخلوقات در نظر گفته شده است.
2. به طور کلى ارزش ها و امور مطلوب دو گونه است: ارزش ذاتى و ارزش تبعى.
براى درک بهتر با ما همراهى نموده و به این پرسش ها پاسخ دهید:
شما چرا کار و فعالیت مى کنید؟ خواهید گفت: براى به دست آوردن مال و ثروت. چرا به دنبال مال و ثروت هستید؟ خواهید گفت: براى تأمین خوراک و پوشاک و مسکن. چرا در جستجوى خوراک و پوشاک و مسکن هستید خواهید گفت: براى به دست آوردن آسایش و لذّت. در اینجا به یک ارزش ذاتى رسیده اید که دیگر چرا و دلیل نمى خواهد؛ آسایش و لذّت خود به خود مطلوب ذاتى انسان است و مقدّمه براى چیز دیگرى نیست؛ لذا چرا بردار هم نیست. اساساً امورى مانند «آرامش»، «لذّت»، «احساس امنیّت و شادى»، «احساس دارایى و بى نیازى»، «احساس عزّت و محبوبیّت» و مواردى مانند آن داراى ارزش ذاتى است، یعنى براى انسان مطلوبیّت ذاتى دارند؛ برخلاف امورى چون پوشاک و مسکن و... که ارزش تبعى دارند؛ یعنى مطلوبیت آنها به خاطر آن است که مقدّمه رسیدن به خواسته هاى دیگرى چون آسایش و امنیّت مى باشد.
حال در پاسخ به این پرسش که «تکامل» براى چیست؟ باید گفت: «کمال» هدف نهایى است و ارزش و مطلوبیّت ذاتى دارد و مقدّمه و زمینه ساز هدف دیگرى نیست.
حضرت موسى(علیه السلام) به حضرت خضر(علیه السلام) فرمودند: آیا امکان دارد من به دنبال شما بیایم و از علم و معرفت شما در راستاى «رشد» و کمال خود بهرمند گردم؟
«هَلْ أَتَّبِعُکَ عَلى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً»؛ (کهف (18)، آیه 66.).
در اینجا حضرت خضر(علیه السلام) نمى پرسد که «رشد و کمال» را براى چه مى خواهید؟ بنابراین «کمال و تکامل» خود هدف نهایى است و ارزش ذاتى دارد.
ما چون تصوّر و درک صحیحى از تکامل نداریم - چون هنوز به طور کامل به آن نرسیده ایم - مى پرسیم تکامل چه فایده اى دارد و براى چیست؟
امّا اگر با تلاش و کوشش به کمال خود که «قرب الى اللّه» است رسیدیم، خواهیم یافت که لذّت حقیقى و امنّیت و آرامش واقعى جز در پرتو یاد و توجّه و قرب به خداوند محقّق نخواهد شد.
با مراجعه به مناجات هاى اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) تا حدودى معناى کمال روشن خواهد شد، آنان در مناجات هاى خویش با خداوند این گونه مى گویند:
«ماذا وجد من فقدک و ما الّذى فقد من وجدک، لقد خاب من رضى دونک بدلا»؛ (مفاتیح الجنان، دعاى عرفه، ص 498.)؛ «بارالها کسى که تو را نیافت چه به دست آورد، و کسى که تو را یافت چه از دست داد؟ هر کس به هر چه غیر تو راضى شد، نا امید و محروم گشت».
«الهى من ذا الّذى ذاق حلاوة محبتک فرام منک بدلا و من ذا الّذى أنس بقربک فأبتغى عنک حولا»؛ (محمد باقر مجلسى، زاد المعاد، مناجات المحبین، ص 412.)؛ «خداوندا چه کسى طعم شیرین محبّت تو را چشید و سپس به دنبال جایگزینى غیر از تو رفت؟ و چه کسى با قرب و نزدیکى تو أنس گرفت و غیر از تو را طلب نمود؟!»
به این حقیقیت باید توجه نمود که «قرب الى اللّه» تسکین دهنده همه دردهاى بشرى و تأمین کننده همه نیازهاى روحى انسان مى باشد، البتّه این نزدیکى به خداوند داراى مراتب و درجات بى نهایت و بى پایان است و هر کس به اندازه گنجایش و تلاش خود به آن دست مى یابد.

نظرات

 

در صورتی که قصد ثبت سوال دارید، می توانید از طریق صفحه جستجو اقدام به ثبت سوال نمایید. در غیر اینصورت با استفاده از فرم زیر نظر خود را برای ما ارسال نمایید.




حاصل جمع را در کادر وارد کنید