ام اسحاق، پس از شهادت امام حسین علیه السلام با شخصی به نام عبدالله بن محمد بن عبدالرحمان ازدواج کرد.[11] از زندگانی او اطلاعات بیشتری در دست نیست.
5- ام جعفر. وی مادر جعفر بن حسین است.[12] از وی (غیر از این همین مقدار) هیچگونه اطلاعات دیگری در دست نیست.
همچنین هیچ گونه سند تاریخی در مورد حضور همسر حضرت اباالفضل در واقعه کربلا در دست نیست.ا
پینوشت:
[1] . شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج1، ص41؛ شیخ کلینی، الاصول من الکافی، ج1، ص446؛ شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص137.
[2] . مسعودی، اثبات الوصیة، ص181.
[3] . ابن سعد، الطبقات الکبری الطبقه الخامسه، ج1، ص369و 470.
[4] . شیخ عباس قمی، نفس المهموم، ص286؛ محمدی ریشهری، دانشنامه امام حسین (ع)، ج1، ص281.
[5] . ابن سعد، الطبقات الکبری الطبقه الخامسه، ج1، ص370؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص468؛ ابن حبیب، المحبر، ص396.
[6] . ابن سعد، الطبقات الکبری الطبقه الخامسه، ج1، ص479؛ شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص135.
[7] . ابن سعد، الطبقات الکبری الطبقه الخامسه، ج1، ص479؛ ابن کثیر دمشقی، البدایة و النهایة، ج8، ص210.
[8] . ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج69، ص120؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج2، ص579.
[9] . شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص135.
[10] . ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج70، ص16؛ المنتخب من ذیل المذیل، ص520؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج21، ص125.
[11] . ابن حبیب، المحبر، ص66 و 442.
[12] . شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص135.
نظرات
ثانیا لیلا دختر ابومرّة بن عروة بن مسعود ثقفی و میمونه دختر ابوسفیان، مادر حضرت علی اکبر (ع) و همسر امام حسین (ع) بود. وی یکی از مادران شایسته و برجسته تاریخ اسلام است که در تربیت فرزند برومند امام حسین (ع) حضرت علی اکبر، نقشی بسزا داشت. حضرت علی اکبر (ع) جوانی است که وجود مبارکش در حماسه شکوهمند کربلا با رشادت های قابل تحسینش، لرزه بر قلب سپاه ظلم و ستم می انداخت. لیلا از خاندانی بزرگ و با شرافت بود. جدّش عروه یکی از دو مرد بزرگ و صاحب مقام در نزد قریش به شمار می رفت و جایگاهش چنان بود که اذعان می داشتند چرا قرآن بر کسی مثل او نازل نشده است؟! لیلا دختر هند نیست.
در این خصوص مقاله: بانوی زهد و فضیلت؛ لیلا، مادر حضرت علی اکبر (ع) نوشته: زهرا زحمتکش زهرا سمایی چاپ شده در پژوهشنامه معارف حسینی سال سوم بهار ۱۳۹۷ شماره ۹ را ببینید. امحبیبه یکی از همسران پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) [۱][۲] و دختر دشمن سرسخت رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ابوسفیان بن حرب بن امیه بن عبدالشمس بن عبد مناف است. مادرش صفیه بنت ابیعاص نیز به بنیامیه نسب میبرد.[۳]گزارشی نامشهور مادرش را آمنه بنت عبدالعزی بن حرثان از بنیعدی بن کعب از تیرههای قریش دانسته است.[۴] امحبیبه نامش «رَملَه» [۵][۶] و در برخی روایات هند ذکر شده؛ اما از نظر بیشتر مورخین و نسبشناسان به رمله مشهور است. امّ حبیبه از میان همسران پیامبر (صلی الله علیه وآله)، از لحاظ نسب از همه به آن حضرت نزدیک تر و مهرش نیز بیشتر بوده است. [۷]
ایمان او به پیامبر (صلی الله علیه وآله) تا بدانجا بود که در سال هشتم هجرت وقتی پدرش ابوسفیان برای تجدید و تحکیم پیمان حدیبیه به مدینه آمد بر او وارد شد و خواست بنشیند. وی پدر را فردی مشرک و ناپاک خواند و اجازه نداد بر روی فرش رسول خدا (صلی الله علیه وآله) بنشیند. پینوشت:
۱. السیرة النبویه، ج۴، ص۳۶۲.
۲. الطبقات، ج۸، ص۷۶-۷۸.
۳. المحبر، ص۸۸؛ الثقات، ج۳، ص۱۳۱؛ اسد الغابه، ج۵، ص۴۵۷
۴.المستدرک، ج۴، ص۲۰
۵. انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۸.
۶. الاستیعاب، ج۴، ص۱۹۲۹.
۷. الاستیعاب، ج۴، ص۴۰۲.
۱ ـ حضرت رباب، دختر «امرءالقیس» و جزو یکی از قبایل شامی است. پدر در زمان خلیفه دوم، اسلام آورده و در مدینه، سه فرزند خود را از فرط علاقه و ارادت به حضرت امام علی علیه السلام به عقد ازدواج امیرالمؤمنین علیه السلام و امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام درآورد.[۱] رباب به عقد امام حسین علیه السلام درآمد و تا آخرین لحظات زندگی آن حضرت در کنار وی میماند.
رباب دو فرزند از امام حسین علیه السلام داشت، یکی سکینه و دیگری عبدالله. عبدالله در روز عاشورا در حالی که کودکی بیش نبود، در جلوی چشم پدر و مادرش به شهادت رسید.[۴] سکینه نیز، بعدها در شمار زنان بزرگ عالم اسلام درآمده به ویژه در ادب، شخصیت شناخته شدهای یافت.
رباب بر اساس شواهدی در کربلا حضور داشته است. این مطلب را برخی از مورخان آوردهاند.[۵]
از اخبار محدودی که در زمینه روابط امام حسین علیه السلام و همسرش رباب به دستمان رسیده، چنین برمیآید که روابط آن دو بسیار صمیمی بوده است، آن قدر که هم امام علیه السلام و هم رباب از اظهار این روابط صمیمی میانِ خود، خودداری نمیکردهاند، همان گونه که پیامبر صلی الله علیه و آله نیز از نشان دادن صمیمیتی که نسبت به برخی از همسران خود داشت، خودداری نمیکرد.
به دلیل وجود همین شواهد است که ابن کثیر میگوید: امام حسین علیه السلام همسرش رباب را بسیار دوست میداشته و از روی علاقهمندی به وی، دربارهاش شعر میگفت.[۶]
نسابه معروف «المجدی» نیز تأکید دارد که: امام حسین علیه السلام سکینه و مادرش رباب را دوست میداشت.[۷]
این دوستی به دلیل بزرگواری رباب بود، چنان که از هشام کلبی، مورخ مشهور نقل شده که: «من خیارالنساء وافضلهنَّ[۸]؛ رباب از بهترین زنان و از برترین آنها بود».
در زمینه این دوستی، دو بیت شعر از امام حسین علیه السلام درباره سکینه و رباب نقل شده، و در برخی از منابع، بیتی دیگر نیز به آن افزوده شده است: لَعَمْرُک اِنِّنی لَاُحِبُّ دارا × تَحُلُّ بها سکینةُ والربابُ
اُحبِّهما وَ اَبْدُلُ جُلَّ حالی × وَ لَیْسَ لِلاَئمی فیها عِتابُ.[۹]
به جان تو سوگند! من خانهای را دوست دارم که سکینه و رباب در آن باشند. آنها را دوست دارم و تمامی داراییام را به پای آنها میریزم و هیچ کس نباید در این باره با من سخنی بگوید.
در نقلی از سکینه آمده است که امام حسن مجتبی علیه السلام درباره انتساب این شعر به امام حسین علیه السلام تأملی کرد و گویا تعجب کرده بود سپس، امام بیتی دیگر بر آن افزود: وَ لَسْتُ لَهُمْ وَ اِنْ عَتَبُوا مُطیعا × حَیاتی اَوْ یُغَیِّبُنی الترابُ.[۱۰]
حتی اگر کسانی در این باره به من اعتراض کنند، آنها را در زندگی و نیز وقتی مرا در خاک پنهان میکنند، پیروی نخواهم کرد.
این شعر به طور مستقیم از طرف امام حسین علیه السلام نقل شده و تا آن جا که ما میدانیم هیچ کس آن را به عنوان زبان حال، ندانسته و نسبت آن را به امام تکذیب نکرده است. شعر مزبور، نشانگر ارتباط صمیمی امام با همسرش رباب و فرزندش سکینه است. توجه داریم که سرودن این شعر، همراه با انتشار آن در میان مردم بوده است، بدین جهت، این شعر در بیشتر کتابهای تاریخی آمده است. شعر دیگری نیز از امام حسین علیه السلام درباره رباب نقل شده است:
اُحبُّ لِحُبِّهَآ جمیعا × وَ نَثْلَةَ کُلَّها و بَنیِ الرُّباب
وَ اخْوالاًلَهَا مِن آلِ لامَ × اُحِبُّهُم وَ طَرَّبَنی جنابُ.[۱۱]
من به خاطر دوستی او زید، نثل و تمام «بنور رباب» را دوست دارم و همچنین داییهای او را از خاندان (بنی)لام، همه را دوست دارم و «جناب» را که مرا به طرب آورده است.
گویا اینها افراد وابسته به رباب هستند که از آنان یاد شده است. رباب نیز علاقه وافری به امام حسین علیه السلام داشت. او در سفر کربلا همراه امام علیه السلام بود و پس از شهادت آن حضرت علیه السلام نیز وفاداریاش را به زبان شعر، و نیز در عمل نشان داد. دو مرثیه از رباب در دسترس، قرار دارد که هر دو دارای معانی بسیار زیبا بوده و خلوص و ارادت رباب را نسبت به آن حضرت علیه السلام نشان میدهد:
اِنَّ الّذی کانَ نورا یُستَضضاءُ به × بِکربلا قتیلُ جزاکَ غَیْرُ مدفونِ
جَنَبِتَ خُسرانَ الموازین × قد کنتَ لی حَبلاً صَعبا اَلُوذُبه و
کنت تَصْحَبنا بالرَحم والدین × مَن لِلْیَتامی وَ مَنْ للسائلین و مَنْ
یُغنی و یاوی اِلیْه کُلُّ مِسْکِینِ × وَللّه لاَابتَغی بَیْنَ الرّملِ والطین.[۱۲]
آن پرتوی که دیگران از درخشش آن بهره میبردند، در کربلا کشته شده و غیر مدفون رها شده است. ای فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله! خدا از طرف ما تو را پاداش نیکو داده و در وقت «میزان» تو را از هر زیانی به دور دارد. تو آن چنان کوه محکمی بوده که من بدان پناه میبردم و تو با رحمت و از سر دینداری با ما همنشینی داشتی. دیگر چه کسی برای یتیمان و فقیران، مانده؟ و چه کسی است که مسکینان بدو پناه برده و او بینیازشان سازد؟ به خدا قسم! دیگر سایهای بعد از تو بر سرم نخواهم پذیرفت تا در میان خاک، پنهان شوم.
رباب در بیت سوم، ارتباط عمیق خود را با امام حسین علیه السلام تصویر میکند؛ امام چون کوهی است که پناهگاه آرامبخش رباب بوده و آن حضرت نیز باکمال ملاطفت و از سر دینداری با وی برخورد داشته است. رباب در بیت آخر، عزم راسخ خود را در عدم ازدواج با دیگری تا پایان عمر بیان میکند. شخصیت والای رباب، باعث شد تا عدهای از اشراف قریش، پس از شهادت امام، از وی خواستگاری کنند، امام به نوشته مورخان نپذیرت و گفت: من پس از آن که رسول خدا پدرشوهرم بوده، شخص دیگری را به عنوان پدرشوهر نمیپذیرم.[۱۳]
شعر دیگری از رباب در مرثیه ابا عبدالله علیه السلام روایت شده است. رباب، زمانی که در محفل ابن زیاد، سر امام حسین علیه السلام را در دامن نهاده، بر آن بوسه میزد، چنین سرود:
واحُسینَا فَلا نسیتُ حسینا × اقصَدَتْهُ اُسِنَةُ الاعداء
غادَروُهُ بِکربلاء صریعا × لاسقی اللّه جانبی کربلاء.[۱۴]
من هرگز حسین را فراموش نخواهم کرد، حسینی که نیزههای دشمن او را هدف قرار دادند. او را در حالی که در کربلا افتاده بود، کشتند؛ خداوند سرزمین کربلا را سیراب نکند.
روشن است که چنین شعری در محفل زیاد، کمال مظلومیت امام حسین علیه السلام را آشکار نموده، خاطره سخت شهادت را زنده کرده است. به نقل از سبط ابن جوزی و همان گونه که از «ابن اثیر» نقل شده، اشراف قریش و نیز یزید، خواستار رباب بودند اما شدت علاقه رباب به ابا عبدالله سبب شد که نه تنها خواسته آنان را رد کند، بلکه از فرط غصه و گریه، بیش از یک سال زنده نماند، او در این یک سال حتی زیر سایه ننشست. ابن اثیر تصریح کرده که همین امر، باعث رحلت او گردید.[۱۵]
بر اساس برخی از نقلها، رباب یک سال نزد قبر امام حسین علیه السلام باقی مانده و بعد از آن به مدینه رفت. ابن کثیر با نقل این مطلب، شعری را نیز از زبان او آورده است: «اِلی الحول ثمَ اَسْمُ السلامَ علیکما وَ مَنْ یَبْکِ حَوْلاً کَامِلاً فَقَد اعْتَذَر؛ تا یک سال، پس از آن بر شما درود میفرستم و (وداع میکنم) کسی که یک سال کامل بگرید پس از آن معذور است».[۱۶]
این شعر ممکن است پس از یک سال گریه در مدینه سروده شده باشد، اما اقامت یکساله رباب بر سر قبر امام، نباید درست باشد به ویژه که سپاه ابن زیاد، تمام اسرا را با اجبار به کوفه و پس از آن به شام فرستادند، بعضی از مورخان تصریح کردهاند که رباب به شام رفته است. اگر آنها به کربلا بازگشته باشند، میتوان پذیرفت که او پس از بازگشت، مدتی بر سر قبر آن حضرت باقی مانده است، اما این امر نیز چندان ثابت شده نیست و گزارشی که در آن، سفر رباب به شام ذکر شده است رفتن او را پس از آن به مدینه یادآور شده است.[۱۷]
ابن اثیر با نقل این مطلب، این نظر را که رباب یک سال بر سر قبر امام مانده و بعد از آن به مدینه آمده، بر اثر غم و غصه درگذشته، نقل کرده است. بر اساس اخباری که بیان شد، میتوان شدت علاقه و پیوند میان امام حسین علیه السلام و رباب را بدست آورد؛ پیوندی که امام، آشکارا آن را بیان کرد و رباب نیز با شعر و عمل خود، آن را به اثبات رسانده است. ۱. الاغانی، ج۱۶، ص۱۴۰ ـ ۱۴۱، قاهره، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۹۵، انتشارات محمودی.
۲. مجله تراثنا، ش۱۰، ۱۸۷، مؤسسه آل البیت
۳. طبقات الکبری، ج۳، ص۱۰۰ و ج۵، ص۱۸۲، ۱۸۶، بیروت.
۴. الاغانی، ۱۶، ص۱۴۱ ـ جمهرة انساب العرب، ص۴۵۷.
۵. البدایة و النهایة، ج۸، ص۲۱۲ ـ الکامل، ابن اثیر، ج۴، ص۸۸، بیروت.
۶. البدایة و النهایة، ج۸، ص۲۱۲.
۷. المجدی، ص۹۲، قم
۸. الاغانی، ج۱۶، ص۱۴۱.
۹. مجله تراثنا، ش۱۰، ص۱۲۸ ـ الاغانی، ج۱۶، ص۱۳۶ ـ انساب الاشراف، ج۱، ص۱۹۵ ـ ۱۹۶ ـ البدایه و النهایه، ج۸، ص۲۱۱ ـ المعارف، ص۹۳، بیروت ـ الفصلو المهمة، ص۱۸۳ ـ المجدی، ص۹۲ ـ مقاتل الطالبین، ص۹۴، بیروت ـ اعلام النساء المؤمنات. ص۳۴۶. در برخی از نقلها به جای «تحلّ بها»، «تکون بها» آمده و در روایتی دیگر به جای آن «تُصیَّفُها».
۱۰. الاغانی، ج۱۶، ص۱۴۰ ـ اعیان الشیعه، ج۶، ص۴۴۹ (طبع جدید) ـ تراثنا، ش۱۰، ص۱۲۸ ـ البدایه و النهایة، ص۲۱۱، شرح الاخبار، الجزء الثالث عشر، ص۱۴. در نقلی به جای «مطیعا»، «مضیعا» آمده و برخی دیگر به جای «یُغَیِّبُنی»، «یعلینی» ذکر شده است.ظاهرا مقصود از آل لام، همین خانواده است.
۱۱. تاج العروس، ج۱، ص۲۶۳ ـ اعیان الشیعه، ج۶، ص۴۴۹. ابوالفرج از قول ابن عبده آورده است که رباب، فرزند حارثه، فرزند اوس بن حارثه بن لام الطایی بوده است (مقاتل الطالبین، ص۹۴). ظاهرا مقصود از آل لام، همین خانواده است.
۱۲. الاغانی، ج۱۶، ص۱۴۲ ـ اعیان الشیعه، ج۶، ص۴۴۹ ـ اعلام النساء، ص۴۳۹ ـ اعلام النساء المؤمنات، ص۳۴۷ ـ منتهی الآمال، ج۱، ص۳۳۵ ـ ادب الطف، ج۱، ص۶۱، انتشارات دارالمرتضی.
۱۳. الکامل، ج۴، ص۸۸ ـ الاغانی، ج۱۶، ۱۴۱ ـ اعیان الشیعه، ج۶، ص۴۴۹.
۱۴. تذکرة الخواص، ص۲۶۰، انتشارات نینوی الحدیثة ـ ادب الطف ـ ج۱، ص۶۱، به نقل از: تاریخ القرمانی، ص۴ ـ منتهی الآمال، ج۱، ص۴۶۳ ـ اعیان الشیعه، ج۶، ص۴۴۹ ـ اعلام النساء المؤمنات، ص۳۴۷.
۱۵. تذکرة الخواص، ص۲۶۵ ـ الکامل، ج۴، ص۸۸.
۱۶. البدایة و النهایة، ج۸، ص۲۱۲
۱۷. الکامل، ج۴، ص۸۸. حضرت لیلی (لیلی دختر ابی مره):
نام وی در اکثر منابع لیلیٰ ذکر شده است؛ اما ابنسعد در طبقات کبری نام وی را آمنه ذکر کرده است.[۲]و برخی از معاصران نام وی را ام لیلیٰ گفتهاند.[۳] به همین دلیل گاهی در مجالس روضه از وی با نام ام لیلیٰ یاد میشود.
پدر لیلیٰ، ابی مُرَّه بن عُروَه بن مسعود بن مُعَتِّب و از قبیله ثقیف بود.[۴]ابی مُرَّه در زمان پیامبر(ص) متولد شد. ابی مره و پدرش، عروه بن مسعود، هر دو از صحابه پیامبر(ع) بودند. ابومره با برادرش خدمت پیامبر(ص) رسید و اسلام آورد.[۵] عروة بن مسعود یکی از سادات اربعه در اسلام و از بزرگان عرب است. او را در مَثَل صاحب یس و شبیهترین مردم به عیسی بن مریم گفتهاند.[۶] مادر لیلیٰ میمونه دختر ابوسفیان از بنی امیه و معروف بهام شیبه بود.[۷]
امام حسین(ع) با لیلیٰ ازدواج کرد و علی اکبر(ع) ثمره این ازدواج است.[۸] معروفیت وی بیشتر به دلیل بیان نامش در روضهها و مجالس مربوط به علی اکبر(ع) است.
در منابع اولیه و قدیمی اثری از حضور لیلیٰ در واقعه کربلا یافت نمیشود اما برخی از منابع متأخر به حضور وی در کربلا اشاره کردهاند. طبق این منابع، لیلیٰ هنگام شهادت فرزندش علی اکبر(ع)، در خیمه برای او دعا میکرده و پارهپاره شدن پیکر او را با چشم خود نظارهگر بوده است.[۹]
حضرت علی(ع) نیز همسری به نام لیلی بنت مسعود داشت که مادر ابوبکر بن علی(ع) یکی از شهدای کربلا است.[۱۰] این لیلیٰ گاه با لیلیٰ مادر علی اکبر(ع) اشتباه گرفته میشود.[۱۱]
۱. محلاتی، ریاحین الشریعه، دارالکتب اسلامیه، ج۵، ص۲۹۵.
۲. ابن سعد، الطبقات الکبرى (الطبقة الخامسة)، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۳۶۹.
۳. محلاتی، ریاحین الشریعه، دارالکتب اسلامیه، ج۵، ص۲۹۵.
۴. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۶۶.
۵. ابن حجر العسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۷، ص۳۰۶.
۶. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۶۷.
۷. ابو الفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۰۸ق، ص۸۶.
۸. مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۶، ص۲۶۹.
۹. سماوی، إبصارالعین، ۱۴۱۹ق، ص۲۲۴.
۱۰. شیخ مفید، الاختصاص، ۱۴۱۳ق، ص۸۲.
۱۱. أبوحاتم التمیمی، السیرة النبویة و أخبار الخلفاء، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۵۵۹. ۳ـ حضرت شهربانو
شهربانو، بر اساس قول مشهور شاهزادهای از دربار ایران و دختر یزدگرد سوم، آخرین پادشاه ساسانی بود که در جنگ میان عجم و عرب به اسارت و سپس به ازدواج امام حسین (علیهالسلام) درآمد. این بانوی بزرگوار در رویایی صادقه، اسلام آورده و همچون نرجس خاتون مادر امام مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) توسط حضرت صدیقه کبری (سلاماللهعلیها) برای فرزند عزیزش امام حسین (علیهالسلام) خواستگاری شده بود، پس از سختیهای بسیاری که متحمل شد، به مدینه آمد و بنابر روایات، نامهای متعددی برای ایشان بیان کردهاند، اما آنچه میان آنها و بزرگان شیعه معروف میباشد شهربانوست. [۱][۲][۳][۴]
برای شهربانو نامهای مختلفی در کتب تاریخی ذکر شده است که بعضی از آنها عبارتند از: شهربانویه؛ [۵][۶] [۷]، شاه زنان؛[۸][۹][۱۰][۱۱]، جهان شاه؛ [۱۲][۱۳]شهرناز، [۱۴]جهان نانویه؛ [۱۵]خوله؛ [۱۶][۱۷]برّه؛ [۱۸][۱۹]سلافه؛ [۲۰][۲۱]غزاله؛ [۲۲]سلامه؛ [۲۳][۲۴][۲۵]حدار؛ [۲۶]مریم؛ [۲۷]فاطمه؛ [۲۸]
در تاریخ یعقوبی چنین آمده که: یکى از فرزندان امام حسین (علیهالسلام) علی اصغر است و مادرش حرار دختر یزدجرد مىباشد که حسین (علیهالسلام) او را غزاله مىنامید. [۲۹] در منابع اهل سنت، بر نامهای سلافه، سلامه و غزاله تاکید شده، در حالی که در کتابهای شیعی، نام «شهربانو» بیشتر آمده است. این نام را میتوان در قدیمیترین منابع امامیه یافت، از جمله: بصائر الدرجات و اصول کافی. [۳۰][۳۱]
ابنقتیبه در معارف گوید: میگویند مادر علی بن الحسین الاصغر از اهل سند بود که به او سلافه یا غزاله میگفتند.
هر یک از این نامها در سندی از اسناد تاریخی موجود است ولی اختلاف شدیدی در وحدت صاحب این نامها از یک سو و ثبوت بعضی از آنها به عنوان مادر حضرت امام زینالعابدین (علیهالسلام) از سوی دیگر بین مورخین و محققین در علم تاریخ به چشم میخورد. از میان نامهای ذکر شده «شهربانو» و سپس «شاه زنان» از بقیه مشهورتر است و اتفاقا در اصل مادر بودن ایشان برای امام چهارم (علیهالسلام) تشکیکاتی انجام شده است.
درباره نسب شهربانو، در منابع متقدم تاریخی گزارشهای متفاوتی آمده است که منشا این اختلاف سخن مسعودی است. وی مینویسد: یزدگرد در ۳۵ سالگی به قتل رسید و دو پسر به نامهای بهرام و فیروز و سه دختر به نامهای آدرگ، شاهین و مردآوند از او به جای ماندند. [۳۲] مشخص نبودن تعداد فرزندان یزدگرد و نبودن نام شهربانو در میان آنها عامل اختلاف شده است.یعقوبی، مورخ قرن سوم هجری، اولین کسی است که درباره شهربانو مطلب نوشته و میتوان به آن استناد کرد. او درباره مادر امام سجاد (علیهالسلام) مینویسد: وَامه جَرار بنت یزدجرد. [۳۳]بیشتر منابع نام پدر شهربانو را یزدگرد، آخرین شاه ساسانی نوشتهاند، اما به هر حال در مورد نام پدر شهربانو نیز اختلافاتی است و پنج نام برای او در مصادر مختلف ذکر شده است.۱. سبحان؛ ۲. سنجان؛ ۳. نوشجان؛ [۳۴]۴. شیرویه. [۳۵][۳۶][۳۷]
درباره خاندان این بانوی ایرانی، چند نظریه وجود دارد:الف) ساسانی بودن.ب) کابلی بودن.ج) سیستانی بودن.د) سندی بودن.
دانشورانی چون: یعقوبی، محمد بن حسن صفار قمی، کلینی، شیخ صدوق و شیخ مفید با وجود اختلاف در نام، او را دختر یزدگرد سوم (آخرین پادشاه ساسانی) دانستهاند. گرچه بعضی از محققین تلاش وافری انجام دادهاند تا مادر بودن جناب «شهربانو» یا «شاه زنان» برای حضرت سجاد (علیهالسلام) را مشکوک جلوه دهند، [۳۸]
اما این تشکیکات قابل پاسخ میباشند و با توجه به شهرت قطعی این مساله و وجود سندهایی که در حد قابل توجهی از اعتبار و اتقان بوده و از بسیاری از تشکیکات مصون است، و همچنین قرائن و شواهد زیادی که در خلال اسناد و روایات معتبر وجود دارد، برای محقق منصف جای هیچ شکی باقی نمیگذارد که مادر مکرمه حضرت سجاد (علیهالسلام) از خاندان پادشاهان ایران باستان بوده است که با تقدیر الهی پس از تشرف به اسلام در خواب، به دست سپاهیان اسلام اسیر و به مدینه آورده شده و به عقد نکاح حضرت امام حسین (علیهالسلام) در آمده است.
اسناد در شاهزادگی شهربانو
در ارتباط با شهرت ازدواج حضرت امام حسین (علیهالسلام) با شاهزاده ایرانی که ثمره آن تولد حضرت امام زینالعابدین (علیهالسلام) بود به بعضی از اسناد تاریخی و روایی توجه نمائید:
• زمخشری، از حضرت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روایت شده که میفرمود: برای خداوند از بندگانش دو برگزیده و سر گل وجود دارد. پس برگزیده او از عرب قریش و از عجم فارس است. علی بن حسین (علیهالسلام) میفرمود من فرزند دو برگزیده هستم (انا ابن الخیرتین) چون جدش رسول الله بود و مادرش دختر یزدگرد پادشاه. [۳۹]
• در کشف الغمه چنین میخوانیم: «اُمّهُ خولة بنت یزدجرد ملک فارس و هی التی سمّاها امیرالمؤمنین شاه زنان و یقال: بل کان اسمها برّة بنت نوشجان و یقال: بل کان اسمها شهربانو بنت یزدجرد.
مادر وی (امام سجاد (علیهالسلام)) خَولَة دختر یزدگرد پادشاه ایران است و او کسی است که امیرالمؤمنین او را شاه زنان نامید و گفته شده است که نام او برّه دختر نوشجان باشد و نیز گفته شده که نام او شهربانو دختر یزدجرد باشد. [۴۰][۴۱] • موالید اهل البیت: مادرشان «خوله» دختر «یزدگرد» پادشاه فارس بود. همان که امیرالمؤمنین (علیهالسلام) او را «شاه زنان» نامیدند. [۴۲]
• بصائر الدرجات: مضمون روایت سابق را نقل میکند. [۴۳]
• شیخ مفید در کتاب الارشاد درباره مادر امام سجاد (علیهالسلام) مینویسد: اُمّه شاه زنان بنت یزدجرد بن شهریار کسری و یقال: انّ اسمها شهربانو.
مادر علی بن حسین (علیهالسلام) شاه زنان دختر یزدگرد پسر شهریار، شاه ایران، است و گفته شده که نام او شهربانو است. ۴۴][۴۵]
• در مناقب ابنشهر آشوب به نقل از ابوجعفر ابنبابویه آمده است: ... و اُمّه شهربانویه بنت یزدجرد بن شهریار الکسری و یسمّونها ایضا: شاه زنان و جهان بانویه و سلافه و....
مادرشان «شهربانو» دختر «یزدگرد ابن شهریار کسری» است و او را «شاه زنان» نیز مینامند و «جهان بانویه» و «سلافه» و «خوله» و گفتهاند او «شاه زنان» دختر «شیرویه ابنکسری ابرویز» است و گفته شده او «بره» دختر «نوشجان» است و صحیح همان قول اول است. او را امیرالمؤمنین (علیهالسلام) «مریم» نامید و گفته شد که او را «فاطمه» نامید و خوانده میشده به «سیده النساء». [۴۶][۴۷]
• اصول کافی: مادرشان «سلافه» دختر «یزدگرد» است. [۴۸]
• الدروس شهید: مادرشان «شاه زنان» دختر «شیرویه بن کسری ابرویز» و گفته شده دختر «یزدگرد». [۴۹]
• التذکره: مادرشان «شاه زنان» دختر پادشاه کاشان و گفته شده دختر «کسری یزدگرد بن شهریار» و گفت شده اسمش «شهربانویه» میباشند. [۵۰]
• دلائل الامامه: داستان گذشته را بهصورت تفصیل نقل میکند و کیفیت برگزاری مراسم عقد را نیز میآورد. [۵۱]
• در کتاب الکامل مبرّد به این مساله اشاره شده است: «کان اسمُ اُمّ علّی بن الحسین (علیهالسلام) سُلافَه من وُلد یزدجرد معروفة النَسَب من خیّرات النساء و قیل خولة.
نام مادر علی بن الحسین (علیهالسلام) سلافه است و او از فرزندان یزدگرد بود. و نَسب و خاندان معروفی دارد از بهترین زنان و زنان برگزیده بوده و او را خوله هم نامیدهاند. [۵۲][۵۳]
• در تاریخ یعقوبی آمده است: مادر علی بن حسین (علیهالسلام) حرار دختر یزدگرد بود و حسین (علیهالسلام) نام او را غزاله نهاد. [۵۴]
• در کتاب اثبات الوصیة چنین آمده است: «و رُوِی اَنّ ابامحمد ولد سنة ثمان و ثلاثین من الهجرة و کانت اُمّه جهان شاه بنت یزدجرد ملک آخر ملوک الفرس و هو یزدجرد بن شهریار.
روایت شده است که ابا محمد (امام سجاد (علیهالسلام)) در سال ۳۸ هجری به دنیا آمد و مادرش جهانشاه دختر یزدگرد آخرین شاه ایرانی بوده که همان یزدجرد پسر شهریار است. [۵۵]
• عیون اخبار الرضا (علیهالسلام) به این مطلب تصریح کرده که والده مکرمه علی بن حسین (علیهالسلام) سلافه دختر یزدگرد معروف به خیرات النساء میباشد. ابنبابویه به سند معتبر از امام رضا (علیهالسلام)، روایت کرده است که عبدالله عامر چون خراسان را فتح کرد، دو دختر از یزدجرد پادشاه عجم را گرفت و برای عثمان فرستاد.
«عن الحسین بن محمد البهقی عن محمدبن یحیی الصوتی عن عون بن محمد، عن سهل بن القاسم النوشجانی قال: قال لی الرضا (علیهالسلام) بخراسان: انّ بیننا و بینکم نسب، قلت و ما هو؟ قال انّ عبدالله بن عامربن کریز مما افتتح خراسان اصاب ابنتین لیزدجرد ابن شهریار ملک الاعاجم فبعث بهما الی عثمان بن عفان فوهب احئهما للحسن (علیهالسلام) و الاخری للحسین (علیهالسلام) فصاتنا عندهما نفساوین.» [۵۶]
به هر حال با توجه به طرح این قضیه در قدیمیترین متون تاریخی نظیر وقعة الصفین و تاریخ یعقوبی و بصائر الدرجات، دیگر هیچ جای شکی در صحت آن وجود ندارد. [۵۷] بنابر نظر بیشتر مورخان، مادر امام سجاد (علیهالسّلام) دختر یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی است. اما در اسم و نحوه ازدواج این بانو با امام حسین (علیهالسّلام) اختلاف بسیار است. چنانکه برای وی تا چهارده [۵۸]و حتی هفده اسم شمرده شده است. با تمام تلاشهایی که بعضی از محققان و نویسندگان در این زمینه انجام دادهاند، نظر دقیق و قانعکنندهای در اینباره ارائه نشده است.باید توجه داشت که هر چند اصل ماجرا شهرت دارد و در کهنترین متون تاریخی شیعه چون وقعةالصفین، [۵۹]تاریخ یعقوبی، [۶۰]الارشاد شیخ مفید [۶۱]و بصائرالدرجات [۶۲]نقل شده است، اما اختلاف میان این روایات و عدم سازگاری پارهای از آنها با روایات فتوحات، آنقدر چشمگیر است که محققان معاصر، اصل داستان را مشکوک دانستهاند. [۶۳]
دلیل دیگری که اصل داستان را خدشهپذیر میکند سندی است که نشان میدهد تا آغاز سده دوم هجری، این شاهزاده ایرانی در خاندان هاشمی ناشناخته بوده است. این سند، نامه منصور دوانیقی در پاسخ به محمد بن عبدالله (نفس زکیه) که خود را «مهدی امت» خوانده بود، میباشد که در ضمن آن میگوید: پس از رحلت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برتر از علی بن حسین (علیهالسّلام) در خاندان شما متولد نشده، مادر او هم امولد (کنیز) بود. [۶۴]
منصور، واژه «ام ولد» را برای تحقیر محمد بن عبدالله به کار برده است. این نامه نیم قرن پس از رحلت امام سجاد (علیهالسّلام) نوشته شده است که در آن زمان، بسیاری از هاشمیان زنده بودهاند. اگر داستان شهربانو واقعیت داشت منصور چنان تعبیری به کار نمیبرد و اگر دروغ نوشته بود محمد با قاطعیت جواب میداد که مادر امام سجاد (علیهالسّلام) شاهزاده بوده است نه کنیز. [۶۵]
ورود به سرزمین اسلام
در خصوص زمان و چگونگی ورود شهربانو به سرزمین اسلام گزارشهای مختلفی بیان شده است که عبارتند از:
← زمان خلافت عمر
اسارت و ورود وی به سرزمین اسلام در دوره خلافت عمر بن خطاب و این واقعه را کلینی [۶۶]و شیخ عباس قمی [۶۷]
نقل کردهاند.ابنخلکان از ربیع الابرار زمخشری نقل میکند که سه دختر یزدگرد را در زمان عمر به مدینه آوردند و حضرت علی (علیهالسّلام) آنها را پس از پرداخت قیمت آنان، یکی را به عبداللّه بن عمر و دیگری را به محمد بن ابیبکر و سومی را به پسر خود حسین بن علی (علیهالسّلام) داد.عبداللّه بن عمر از دختر یزدگرد، سالم را و محمد بن ابیبکر از دختر دیگر، قاسم را و حسین بن علی از دختر سوم، علی بن حسین (علیهالسّلام) را دارای فرزند شد.
← زمان خلافت عثمان
برخی منابع تاریخی در رابطه با چگونگی اسارت شهربانو و ورود ایشان به سرزمین اسلام گفتهاند: «عبدالله عامر چون خراسان را فتح کرد، دو دختر از یزدجرد پادشاه عجم را گرفت و برای عثمان فرستاد، پس یکی را به جناب امام حسن (علیهالسلام) و دیگری را به امام حسین (علیهالسلام) داد و آنرا که امام حسین (علیهالسلام) گرفت، امام زینالعابدین (علیهالسلام) از او به هم رسید، چون آن حضرت از او متولد شد، او به رحمت الهی واصل شد و آن دختر دیگر در وقت ولادت فرزند اول وفات یافت. پس یکی از کنیزان امام حسین (علیهالسلام) آن حضرت را تربیت کرد و حضرت او را مادر میگفت، چون امام حسین (علیهالسلام) شهید شد، امام زینالعابدین او را به یکی از شیعیان خود تزویج کرد و این سبب شهرت کرد که حضرت زینالعابدین (علیهالسلام) مادر خود را به یکی از شیعیان خود تزویج نمود. [۶۸]
عبدالرزاق مقرم، در ارزیابی این روایت، میگوید: روایت فوق تقریبا صحیح به نظر میآید، زیرا فتح خراسان در سال ۳۰ هجری ششمین سال خلافت عثمان واقع شد و در همین سال نیز یزدگرد در مرو کشته شد. بر این اساس، بعید نیست که شهربانو به مدت شش سال باردار نشده باشد. [۶۹]
← زمان خلافت امام علی
اسارت شهربانو در دوره امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام): هنگامی که حضرت علی (علیهالسلام)، حریث بن جابر حنفی را به حکومت قسمتی از شرق فرستاد، حریث از آن سرزمین دو دختر یزدگرد را به اسارت گرفت و نزد حضرت علی (علیهالسلام) روانه ساخت. آن حضرت شهربانو را به امام حسین (علیهالسلام) بخشیدند و زینالعابدین (علیهالسلام) از او متولد شد و دیگری را به محمد بن ابیبکر داد و قاسم از او متولد گردید. [۷۰][۷۱][۷۲]
← قول صحیح
ماجرای اسارت این بانو در زمان خلافت عمر بن خطاب و یا در دوره حکومت حضرت علی (علیهالسلام) دارای اشکالاتی است و قول صحیحتر دیدگاه دوم است. شهربانو به سبب پیوند ازدواج با امام حسین (علیهالسلام)، مرحله جدیدی از زندگی را آغاز کرد که قبل از آن فقط در عالم رؤیا و آرزو قابل تحقق بود. آری! وی از میان بسیاری از دوشیزگان به این سعادت و عزت رسیده است که برای پیامبر و خاندانش (علیهمالسّلام) «عروسی ممتاز» باشد، چرا که در همان روز نخستین آشنایی با خاندان نبوت و امامت و به هنگام عقد ازدواج، از زبان امیرمؤمنان (علیهالسلام) این بشارت را شنید که حضرت به پسرش امام حسین (علیهالسلام) فرمود: یا اباعبدالله! احتفظ بها فانها ستلد لک خیر اهل الارض و هیام الاوصیاء الذریة الطیبة.
ای اباعبدالله! از او محافظت کن، زیرا به زودی بهترین اهل زمین را برایت متولد خواهد ساخت. و او، مادر امامان از ذریه طیبه است. [۷۳](البته در روایت دیگر چنین آمده: احتفظ بها و احسن الیها فستلد لک خیر اهل الارض. [۷۴])
سرانجام پس از مدت زمانی (یک یا چند سال) انتظار به سر رسید و بشارت آسمانی تحقق یافته و بهترین اهل زمین، علی بن حسین (علیهالسلام)، متولد شد و دیدگان پدر، مادر و خاندان علوی روشنایی دیگر یافت.
وفات شهربانو
بنابر نقل منابع شهربانو در همان روزهای آغازین میلاد امام سجاد (علیهالسلام) چشم از دنیا فروبسته است و تاریخ رحلت وی، با فاصلهای کوتاه، با تاریخ ولادت آن حضرت مقارن میباشد، در مورد زمان دقیق وفات شهربانو اختلاف نظرهایی وجود دارد. به اتفاق مورخین حضرت شهربانو هنگام ولادت امام زینالعابدین (علیهالسلام) و در ایام نفاس دنیا را وداع گفت. [۷۵][۷۶]
اقوال متفاوتی درباره تاریخ وفات مادر امام سجاد (ع) وجود دارد؛ پنجم شعبان؛ هشتم شعبان؛ نهم شعبان؛ یازدهم رجب؛ هشتم ربیع الاول؛ نیمه جمادی الاول؛ نیمه جمادی الثانی. [۷۷]به هر حال، شهربانو بعد از چند روز از تولد یگانه فرزندش و در همان دوره نفاس به علت بیماری، رحلت کرد و پیکر مطهرش در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد. [۷۸][۷۹]
در ارتباط با وفات مادر مکرمه حضرت امام سجاد (علیهالسلام) در برخی از کتابها، متاسفانه تحریفاتی دیده میشود که فاقد ارزش علمی است، از جمله: حضور شهربانو در کربلا، غرق شدن و خودکشی شهربانو در رودخانه فرات، سوار شدن وی بر ذوالجناح یا اسبی دیگر و آمدنش به ایران و سرانجام غائب و پنهان گشتن او در کوه (کوه بی بی شهربانو شهر ری). [۸۰]قصهپردازان به انگیزههای مختلف، این حکایات بیاساس را در میان برخی کتابها و در بین عوام، چنان با آب و تاب وارد ساختهاند که جایگزین وقایع تاریخی شده است.صحیحترین قول در این زمینه این است که آن بانو پس از وضع حمل حضرت سجاد (علیهالسلام) به فاصله اندکی وفات نمودند. بنا به نقل بحار الانوار این قول را قطبالدین راوندی در الخرائج و مرحوم صدوق در عیون اخبار الرضا نقل نمودهاند. [۸۱][۸۲][۸۳]اما اینکه حضرت شهربانو خود را بعد از واقعه عاشورا در آب غرق کرده باشد و یا با ذوالجناح به سمت ایران شتافته و سپس در دل کوه وارد شده و همانجا مدفون شده باشد که جزء افسانههای تاریخی است.
برخى شمار فرزندانش را چهار تن ذکر مىکنند. ۱- علی اصغر ۲- عبدالله ۳- زینب که در کودکى فوت شد. ۴- ام کلثوم که آنهم در کودکى فوت شد. [۸۴]
حضور در کربلا
اما اینکه شهربانو در کربلا حضور داشته یا نه؟ برخى از منابع بر این باورند که: وى پس از تولّد امام زین العابدین (علیهالسلام) در حالت نفاس از دنیا رفت. [۸۵]برخى دیگر معتقدند که او در کربلا حضور داشته، ولى هنگامى که اهل بیت (علیهمالسلام) را اسیر کردند شهربانو براى آن که اسیر نشود، خود را به داخل فرات انداخت. [۸۶][۸۷]
صاحب روضةالشهداء مىگوید: شهربانو در کربلا حضور داشته، به امام حسین (علیهالسلام) عرض کرد که من در اینجا غریب هستم، خواهران و دختران تو چون از تبار پیامبرند، حرمت اینها را نگه مىدارند. ولى من دختر یزدجرد شهریار ایران هستم، مىترسم دشمنان حرمت حرم تو را نگه ندارند، امام فرمود: ناراحت نباش تو هم محترم هستى و کسى دست به سوى تو دراز نخواهد کرد. روایتى دیگر این است که امام فرمود: در آن هنگام که من از پشت اسب به زمین افتادم مرکب من نزد تو مىآید، شما سوار بر مرکب شو و عنان را به او بسپار که تو را از میان این لشکر بیرون برده و بجایى که خداوند خواهد مىرساند. امّا اصلح اقوال این است که شهربانو همراه اهل بیت (علیهمالسلام) به شام رفت. [۸۸]
محل دفن
مرحوم قزوینی گوید: اینکه برخى بر این باورند که قبر شهربانو در اطراف تهران است، افسانهاى بیش نیست چون او طبق نقل کتب اخبار و تواریخ خود را پس از امام حسین(علیهالسلام) در آب غرق نمود. [۸۹]
۱. ↑ بلاذری، احمد بن یحیی، جمل من انساب الاشراف، ج۳، ص۱۰۲.
۲. ↑ مجلسی، محمدباقر، جلاء العیون، ص۸۳۱.
۳. ↑ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه، ج۲، ص۲۸۶.
۴. ↑ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۳۵.
۵. ↑ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۳۷.
۶. ↑ ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۳۱۱.
۷. ↑ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ص۴۸۰.
۸. ↑ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۳۷.
۹. ↑ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه، ج۲، ص۲۸۶.
۱۰. ↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۰۲.
۱۱. ↑ قمی، شیخ عباس، انوار البهیه، ص۱۰۷.
۱۲. ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۴۶۷.
۱۳. ↑ قمی، حسن بن محمد، تاریخ قم، ص۱۹۷.
۱۴. ↑ نویسنده مجهول، مجمل التواریخ و القصص، تحقیق ملک الشعراء بهار، ص۴۵۶.
۱۵. ↑ ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۳۱۱.
۱۶. ↑ ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۳۱۱.
۱۷. ↑ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه، ج۲، ص۳۱۷.
۱۸. ↑ ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۳۱۱.
۱۹. ↑ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه، ج۲، ص۳۱۷.
۲۰. ↑ ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۳۱۱.
۲۱. ↑ ابنقتیبه دینوری، عیون اخبار الرضا (علیهالسلام)، ج۴، ص۸.
۲۲. ↑ کاتب واقدی، محمد بن سعد، طبقات الکبری، مترجم: محمود مهدوی دامغانی، ج۵، ص۳۲۶.
۲۳. ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۴۶۶.
۲۴. ↑ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه، ج۲، ص۳۱۳.
۲۵. ↑ قمی، حسن بن محمد، تاریخ قم، ص۱۹۷.
۲۶. ↑ یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۰۳.
۲۷. ↑ ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۳۱۱.
۲۸. ↑ ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۳۱۱.
۲۹. ↑ یعقوبی، احمد، تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۴۷.(ترجمه محمدابراهیم آیتی.)
۳۰. ↑ شهیدی، سیدجعفر، زندگانی علی بن الحسین (علیهالسلام)، ص۱۰ - ۱۱، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، پنجم، ۱۳۷۳ ش.
۳۱. ↑ پرسشها و پاسخها، دفتر سیزدهم، ص۷۴، دفتر نشر معارف، قم، اول، ۱۳۸۲ ش.
۳۲. ↑ مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۱، ص۳۱۴.
۳۳. ↑ یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۰۳.
۳۴. ↑ ابنشهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۳۱۱.
۳۵. ↑ نویسنده مجهول، مجمل التواریخ و القصص.
۳۶. ↑ شهیدی، سیدجعفر، زندگانی علی بن الحسین (علیهالسلام)، ص۱۱- ۱۲.
۳۷. ↑ مقرم، عبدالرزاق، زندگانی امام زینالعابدین (علیهالسلام)، ترجمه حبیب روحانی، ص۳۰، آستان قدس رضوی، اول، ۱۳۷۴ ش.
۳۸. ↑ ر. ک. شهیدی، سیدجعفر، زندگانی علی بن الحسین (علیهالسلام)، ص۹ - ۲۷.
۳۹. ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۶، ص۴.
۴۰. ↑ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه، ج۲، ص۳۱۷.
۴۱. ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۶، ص۷.
۴۲. ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۶، ص۸.
۴۳. ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۶، ص۹، ح ۲۰.
۴۴. ↑ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۳۷.
۴۵. ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۶، ص۱۲، ح ۲۳.
۴۶. ↑ ابنشهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب، ج۳، ص۳۱۱.
۴۷. ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۶، ص۱۳.
۴۸. ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار ج۴۶، ص۱۳، ح ۲۵.
۴۹. ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۶، ص۱۴، ح۳۲.
۵۰. ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۶، ص۱۵، ح۳۳.
۵۱. ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۶، ص۱۵، ح۳۳.
۵۲. ↑ مبرد، محمد بن یزید، الکامل فی اللغه والادب، ج۲، ص۹۰.
۵۳. ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۶، ص۱۶.
۵۴. ↑ یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۰۳.
۵۵. ↑ مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیة، ج۱، ص۱۷۰.
۵۶. ↑ صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا (علیهالسلام)، ج۲، ص۱۲۸.
۵۷. ↑ ر. ک: جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ج۱، ص۱۶۱.
۵۸. ↑ شهیدی، سیدجعفر، زندگانی علی بن الحسین، ص۱۰ – ۱۱، تهران، دفتر نشر فرهنگ، ۱۳۶۵.
۵۹. ↑ منقری، نصر بن مزاحم، وقعة الصفین، ص۲۶، ترجمه پرویز اتابکی.
۶۰. ↑ یعقوبی، احمد، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۰۳.
۶۱. ↑ شیخ مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، قم، موسسه آل البیت، ۱۴۱۳ ه.ق، ج۲، ص۱۳۷.
۶۲. ↑ صفار قمی، محمدبن حسن، بصائر الدرجات، ص۳۳۵.
۶۳. ↑ مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، قم، صدرا، ۱۳۷۰، ص۱۳۱.
۶۴. ↑ طبری، محمدبن جریر، تاریخ طبری، ج۶، ص۱۹۸.
۶۵. ↑ شهیدی، سیدجعفر، زندگانی علی بن الحسین، ص۲۴، تهران، دفتر نشر فرهنگ، ۱۳۶۵.
۶۶. ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۴۶۷.
۶۷. ↑ قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ج۲، ص۱۴.
۶۸. ↑ صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا (علیهالسلام)، ج۲، ص۱۲۸.
۶۹. ↑ مقرم، عبدالرزاق، زندگانی امام زینالعابدین، ص۲۹.
۷۰. ↑ مفید، محمد بن محمد، الارشاد،، ج۲، ص۱۳۷.
۷۱. ↑ محلاتی، ذبیحالله، ریاحین الشریعه، ص۱۲ - ۱۳.
۷۲. ↑ مجلسی، محمدباقر، جلاء العیون، ص۸۳۳.
۷۳. ↑ مقرم، عبدالرزاق، زندگانی امام زینالعابدین (علیهالسلام)، ص۲۸.
۷۴. ↑ ر. ک:کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۴۶۷.
۷۵. ↑ صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۱۲۸.
۷۶. ↑ ابنشهرآشوب، محمد بن على، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۳۰۴.
۷۷. ↑ مقرم، عبدالرزاق، زندگانی امام زینالعابدین (علیهالسلام)، ص۳۹ - ۴۰.
۷۸. ↑ عمادزاده، حسین، زندگانی حضرت امام حسین سیدالشهداء (ثارالله)، ص۱۲۷.
۷۹. ↑ ترابی، احمد، امام سجاد جمال نیایشگران، ص۱۷، آستان قدس رضوی، اول، ۱۳۷۳ ش.
۸۰. ↑ شهیدی، سیدجعفر، زندگانی علی بن الحسین، ص۷-۲۹، تهران، دفتر نشر فرهنگ، ۱۳۶۵.
۸۱. ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۶، ص۸، ح۱۹.
۸۲. ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۶، ص۱۱.
۸۳. ↑ راوندی، قطبالدین، الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۷۵۱.
۸۴. ↑ بیهقی، علی بن زید، لباب الانساب، ج۱، ص۳۴۹.
۸۵. ↑ بیهقی، علی بن زید، لباب الانساب، ج۱، ص۳۵۱.
۸۶. ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۶۲.
۸۷. ↑ دربندی، فاضل، اسرار الشهاده، ج۳، ص۱۳۳.
۸۸. ↑ واعظ کاشفی، ملاحسین، روضة الشهداء، ص۴۳۴.
۸۹. ↑ قزوینی، محمد، یادداشتهاى قزوینى، ج۱، ص۸۵. ۴ ـ ام اسحاق:
ام اسحاق دختر طلحه بن عبیدالله تیمی، همسر امام حسن مجتبی(ع) بود و پس از شهادت ایشان، با امام حسین(ع) ازدواج کرد.[۱] او پس از شهادت امام حسین(ع) با عبدالله بن محمد بن عبدالرحمن بن ابی بکر ازدواج کرد و گفتهاند قبل از عبدالله بن محمد، با تمام بن عباس بن عبدالمطلب ازدواج کرد.[۲] ابوالفرج اصفهانی مینویسد: ام اسحاق از زیباترین زنان قریش و بدخلقترین آنها بود.[۳] شیخ مفید فرزندان او از امام حسن(ع) را سه نفر نام میبرد: حسین (که به أثرَم ملقب بود)، طلحه و فاطمه.[۴] مفید همچنین برای او یک فرزند از امام حسین(ع) به نام فاطمه نام میبرد.[۵]
۱. اصفهانی، الاغانی، ج۲۱، ص۷۸.
۲. البغدادی، المحبر، ۱۳۶۱ق، ص۴۴۲.
۳. اصفهانی، الاغانی، ج۲۱، ص۷۸.
۴. المفید، الارشاد، ج۲، ص۲۰.
۵. المفید، الارشاد، ج۲، ص۱۳۵. ۵ ـ ام جعفر
اُمّ جعفر، [۱]یکی دیگر از همسران امام حسین علیه السلام است. وی را زنی از قبیله بلی بن قضاعه[۲]دانسته اند و گاه به نام سُلافه ،[۳]معرّفی شده است.
وی ، مادر جعفر بن حسین است. از وی ، اطّلاعات بیشتری در دست نیست . ۱. در مورد اسم مادر جعفر بن حسین ، اختلاف است . سُلافه ، ملویه و بلویه گفته اند .
۲. بَلى ، نام قبیله اى از طائفه قُضاعة است که جدّشان بَلىّ بن عمرو بن حاف بن قضاعه است و افراد منسوب به این قبیله را «بَلَوى» مى گویند.
۳. در تذکرة الخواص آمده است : «سُلافه از طائفه قُضاعه» است و در نسبُ قریش ، مادرش از قبیله «بلى» دانسته شده است.