1. ابلیس گرچه سالیان درازی عبادت کرده بود ولی عبادت او عبادت حقیقی و خالصانه نبوده است. او در ظاهر اهل عبادت ولی در باطن کافر بود لذا خداوند متعال فرمود: « وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیسَ أَبى وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرینَ . ـــــــ و(یاد کن) هنگامى را که به فرشتگان گفتیم: براى آدم سجده کنید! همگى سجده کردند؛ جز ابلیس که سر باز زد، و بزرگی طلبید ، در حالی که از کافران بود.»(بقره:34)2.خطای ابلیس در سجده نکردن بر آدم (ع) از سر اشتباه و به نیّت توحید خالص نبود تا بتوان گناه او را کمرنگ دانست . او از روی گردن کشی و حسادت نسبت به خلیفة الله و ولیّ الله از سجده ابا کرد و با خدا به مخالفت برخواست. برخی از جهّال صوفیّه چنین بافته اند که ابلیس موحّد محض بود لذا حاضر نشد برای غیر خدا سجده کند. برخی گفته اند ابلیس می دانست که خلقت انسان شگفت انگیزترین پدیده ی عالم خواهد بود لذا سجده نکرد تا خلقت او را ببیند ، در حالی که ملائک در سجده بودند و شاهد این امر شگفت نشدند. اگر کسی اندک اطّلاعی از آیات قرآن حکیم داشته باشد بیهوده بودن اینگونه سخنان را به روشنی در خواهد یافت. وقتی خداوند متعال خود ، علّت تمرّد شیطان از سجده را تکبّر و کفر پنهان معرّفی می کند چگونه می توان برای آن دنبال علّت دیگری گشت. این گونه توجیهات یقیناً از القائات خود ابلیس است.خداوند متعال در سوره ی ص ، تفصیل جریان را این گونه بیان می فرماید:« إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی خالِقٌ بَشَراً مِنْ طینٍ (71) فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی فَقَعُوا لَهُ ساجِدینَ (72) فَسَجَدَ الْمَلائِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ (73) إِلاَّ إِبْلیسَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرینَ (74) قالَ یا إِبْلیسُ ما مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالینَ (75) قالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طینٍ (76) قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّکَ رَجیمٌ . ــــــــــــــ [یاد کن ] آنگاه که پروردگار تو به فرشتگان گفت: من آفریننده ی بشری از گِل هستم. پس چون او را راست و تمام گردانیدم و در وى از روح خود دمیدم، او را سجده کنان درافتید. پس فرشتگان همه با هم سجده کردند ، مگر ابلیس که بزرگی طلبید در حالی که از کافران بود. [خداى ] گفت: اى ابلیس، چه چیزی تو را باز داشت از آنکه سجده کنى آن را که با دو دست خویش آفریدم؟ آیا خود را بزرگ دیدى یا از بلندمرتبگان بودی؟ گفت: من از وى بهترم، مرا از آتش آفریدى و او را از گِل. گفت: پس، از آنجا بیرون شو، که همانا تو رانده شده اى.»
ازاین آیات شریفه به وضوح پیداست که سجده نکردن شیطان از روی خود بزرگ بینی بوده و خودبه این امر اعتراف نموده و گفت: أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ ؛ در حالی که آدم (ع) با به نمایش گذاشتن علم خود به اسماء نشان داده بود که از جمیع ملائک برتر است.
بلکه بالاتر از آن ، شیطان با سجده نکردن خود ، خدا را متّهم به جهل و بی حکمتی کرده است. وقتی خداوند متعال او و ملائک را امر به سجده کرد یقیناً می دانست که آدم اشرف مخلوقات بوده لایق کرنش همگان است. امّا شیطان بر این اعتقاد بود که اوّلاً خودش بهتر و برتر از آدم است و ثانیاً امر خداوند متعال در سجده به آدم غیر حکیمانه است.
شیطان به این مقدار بسنده نکرده خدا را متّهم به ظلم و اضلال نموده در پیشگاه خدا ، او را تهدید نمود که بندگانش را گمراه خواهد ساخت. و شاید مقصودش این بود که نشان دهد معاذ الله خدا در برتر دانستن آدم اشتباه کرده است. « (خداوند به او) فرمود: در آن هنگام که به تو فرمان کردم ، چه چیز تو را مانع شد که سجده کنى؟ گفت: من از او بهترم؛ مرا از آتش آفریده اى و او را از گل. گفت: از آن(مقام و مرتبه) فرود آى! تو را نرسد که در آن(مقام و مرتبه) تکبّر کنى! بیرون رو، که تو از افراد پست و کوچکى! گفت: مرا تا روزى که(مردم) برانگیخته مى شوند مهلت ده(و زنده بگذار!) فرمود: تو از مهلت داده شدگانى.
گفت:اکنون که مرا گمراه ساختى، من بر سر راه مستقیم تو، در برابر آنها کمین مى کنم. سپس از پیش رو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغشان مى روم؛ و بیشتر آنها را شکرگزار نخواهى یافت. فرمود: از آن(مقام)، با ننگ و عار و خوارى، بیرون رو! و سوگند که هر کس از آنها از تو پیروى کند، جهنم را از همگى شما پر مى کنم .»(اعراف:12 ـ 18)
3. منظور خداوند متعال از امر به سجده بر آدم (ع) عبادت آن حضرت نبود بلکه اعتراف به عظمت و برتری و سروری آن حضرت بود. کما اینکه سجده ی والدین و برادران حضرت یوسف بر آن حضرت به علامت تعظیم بود نه برای عبادت. « وَ رَفَعَ أَبَوَیْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً وَ قالَ یا أَبَتِ هذا تَأْویلُ رُءْیایَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَها رَبِّی حَقًّا وَ قَدْ أَحْسَنَ بی إِذْ أَخْرَجَنی مِنَ السِّجْنِ وَ جاءَ بِکُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّیْطانُ بَیْنی وَ بَیْنَ إِخْوَتی إِنَّ رَبِّی لَطیفٌ لِما یَشاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلیمُ الْحَکیمُ . ــــــــــ و پدر و مادر خود را بر تخت نشاند؛ و همگى برای او به سجده افتادند؛ و گفت: «پدر! این تعبیر خوابى است که قبلاً دیدم؛ پروردگارم آن را حقّ قرار داد! و او به من نیکى کرد هنگامى که مرا از زندان بیرون آورد، و شما را از آن بیابان(به اینجا) آورد بعد از آنکه شیطان، میان من و برادرانم فساد کرد.پروردگارم نسبت به آنچه مى خواهد(و شایسته مى داند،) صاحب لطف است؛ چرا که او دانا و حکیم است! »(یوسف : 100)
همچنین آنجا که حضرت یوسف(ع) در خواب دید که خورشید و ماه و ستارگان به او سجده کردند ، سجده آنها سجده ی تعظیم بود نه سجده ی عبادت.«
إِذْ قالَ یُوسُفُ لِأَبیهِ یا أَبَتِ إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لی ساجِدینَ » (یوسف :4)
ازاین آیات شریفه به وضوح پیداست که سجده نکردن شیطان از روی خود بزرگ بینی بوده و خودبه این امر اعتراف نموده و گفت: أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ ؛ در حالی که آدم (ع) با به نمایش گذاشتن علم خود به اسماء نشان داده بود که از جمیع ملائک برتر است.
بلکه بالاتر از آن ، شیطان با سجده نکردن خود ، خدا را متّهم به جهل و بی حکمتی کرده است. وقتی خداوند متعال او و ملائک را امر به سجده کرد یقیناً می دانست که آدم اشرف مخلوقات بوده لایق کرنش همگان است. امّا شیطان بر این اعتقاد بود که اوّلاً خودش بهتر و برتر از آدم است و ثانیاً امر خداوند متعال در سجده به آدم غیر حکیمانه است.
شیطان به این مقدار بسنده نکرده خدا را متّهم به ظلم و اضلال نموده در پیشگاه خدا ، او را تهدید نمود که بندگانش را گمراه خواهد ساخت. و شاید مقصودش این بود که نشان دهد معاذ الله خدا در برتر دانستن آدم اشتباه کرده است. « (خداوند به او) فرمود: در آن هنگام که به تو فرمان کردم ، چه چیز تو را مانع شد که سجده کنى؟ گفت: من از او بهترم؛ مرا از آتش آفریده اى و او را از گل. گفت: از آن(مقام و مرتبه) فرود آى! تو را نرسد که در آن(مقام و مرتبه) تکبّر کنى! بیرون رو، که تو از افراد پست و کوچکى! گفت: مرا تا روزى که(مردم) برانگیخته مى شوند مهلت ده(و زنده بگذار!) فرمود: تو از مهلت داده شدگانى.
گفت:اکنون که مرا گمراه ساختى، من بر سر راه مستقیم تو، در برابر آنها کمین مى کنم. سپس از پیش رو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغشان مى روم؛ و بیشتر آنها را شکرگزار نخواهى یافت. فرمود: از آن(مقام)، با ننگ و عار و خوارى، بیرون رو! و سوگند که هر کس از آنها از تو پیروى کند، جهنم را از همگى شما پر مى کنم .»(اعراف:12 ـ 18)
3. منظور خداوند متعال از امر به سجده بر آدم (ع) عبادت آن حضرت نبود بلکه اعتراف به عظمت و برتری و سروری آن حضرت بود. کما اینکه سجده ی والدین و برادران حضرت یوسف بر آن حضرت به علامت تعظیم بود نه برای عبادت. « وَ رَفَعَ أَبَوَیْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً وَ قالَ یا أَبَتِ هذا تَأْویلُ رُءْیایَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَها رَبِّی حَقًّا وَ قَدْ أَحْسَنَ بی إِذْ أَخْرَجَنی مِنَ السِّجْنِ وَ جاءَ بِکُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّیْطانُ بَیْنی وَ بَیْنَ إِخْوَتی إِنَّ رَبِّی لَطیفٌ لِما یَشاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلیمُ الْحَکیمُ . ــــــــــ و پدر و مادر خود را بر تخت نشاند؛ و همگى برای او به سجده افتادند؛ و گفت: «پدر! این تعبیر خوابى است که قبلاً دیدم؛ پروردگارم آن را حقّ قرار داد! و او به من نیکى کرد هنگامى که مرا از زندان بیرون آورد، و شما را از آن بیابان(به اینجا) آورد بعد از آنکه شیطان، میان من و برادرانم فساد کرد.پروردگارم نسبت به آنچه مى خواهد(و شایسته مى داند،) صاحب لطف است؛ چرا که او دانا و حکیم است! »(یوسف : 100)
همچنین آنجا که حضرت یوسف(ع) در خواب دید که خورشید و ماه و ستارگان به او سجده کردند ، سجده آنها سجده ی تعظیم بود نه سجده ی عبادت.«
إِذْ قالَ یُوسُفُ لِأَبیهِ یا أَبَتِ إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لی ساجِدینَ » (یوسف :4)
نظرات